منکر

معنی کلمه منکر در لغت نامه دهخدا

منکر. [ م ُ ک َ ] ( ع ص )ناروا. ( دهار ). بد و قبیح و ناشایسته و شگفت و امر قبیح که هر که بیند انکار کند و نامشروع به معنی ناشایسته شده. ( آنندراج ) ( غیاث ). کار زشت و شگفت. ( منتهی الارب ). کار زشت و شگفت و بد و قبیح و زشت و ناشایسته و ناپسند و نامشروع و هر کار که هرکس بیند انکار کند. ( ناظم الاطباء ) : یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون. ( قرآن 104/3 ).
ای از ستیهش تو همه مردمان به مست
دعویت صعب منکر و معنیت خام و سست.لبیبی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 46 ).گرفتم رگ او داج و فشردمش به دو چنگ
بیامد عزرائل و نشست از بر من تنگ
چنان منکرلفجی که برون آید از زنگ
بیاوردش جانم بر زانو ز شتالنگ.حکاک ( از لغت فرس اسدی ایضاً ص 280 ).طبلی بود که در زیر گلیم می زدند و آواز پس از آن برآمد و منکر برآمد نه آنکه من و یا جز من بر آن واقف گشتندی بدانچه رفت در آن مجلس. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 152 ). چه بسیار مردم بینم که امر به معروف کنند و نهی از منکر. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 99 ). به معروف حکم کرد و از منکر بازداشتند. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 214 ).
سعبی تو و منکری ، گر این کار
نزدیک تو صعب نیست و منکر.ناصرخسرو.از پس عهد کیومرث کیان تا دور شاه
کارداران فلک آئین منکر ساختند.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 114 ).پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی خواران به خطای منکر نبرد. ( گلستان سعدی ). ترا با وجود چنین منکری که ظاهر شد سبیل خلاص صورت نبندد. ( گلستان سعدی ). نماند از سایر معاصی منکری که نکرد. ( گلستان سعدی ).
یکی متفق بود بر منکری
گذر کرد بر وی نکومحضری.سعدی.ترا که اینهمه بلبل نوای عشق زند
چه التفات بود بر صدای منکرزاغ.سعدی.- منکر داشتن ؛ زشت و قبیح و ناشایست پنداشتن : انوشیروان حکایت مزدک لعنه اﷲ و بدمذهبی او شنیده بود و آن را بغایت منکر میداشت. ( فارسنامه ابن البلخی ص 86 ).
- منکرمنظر ؛ کریه منظر. که چهره اش قبیح و زشت ناشایست باشد :
فرزند این دهر آمده ست این شخص منکرمنظرش
چون گربه مر فرزند را میخورد خواهد مادرش.ناصرخسرو.- نهی منکر ؛ بازداشتن از اعمال زشت و قبیح. بازداشتن از گناه و اعمال خلاف دین :

معنی کلمه منکر در فرهنگ معین

(مُ کِ ) [ ع . ] (اِفا. ) انکارکننده ، ردکننده .
(مُ کَ ) [ ع . ] (اِمف . ص . ) ۱ - ناشناخته . ۲ - کار ناشایست ، زشت ، ناپسند.
(مُ کَ ) [ ع . ] (اِ. ) نام فرشتة پرسنده در قبر.

معنی کلمه منکر در فرهنگ عمید

۱. کار یا رفتار ناپسند، بد، و ناشایست.
۲. = نکیر
۳. (صفت ) زشت.
۴. (صفت ) [قدیمی] ناپسند، بد، و ناشایست.
۵. (صفت ) [قدیمی] نیرومند.
۶. (صفت ) [قدیمی] ناشناس.
کسی که امری را باور یا اقرار نمی کند، انکار کننده.

معنی کلمه منکر در فرهنگ فارسی

نام یکی از دو فرشته یی که در شب اول قبر از مرده بازپرسی مینمایند ( بنا بعقیده مسلمانان ) . نام فرشته دیگر نکیر است .
انکارکننده، کسی که امری راباوریااقرارنکند، کارزشت، نامشروع، ناپسند، ناشایسته وبد، منکرات جمع
( اسم ) ۱ - انکار کننده . ۲ - جاهل جمع : منکرین .
خلاف معروف . غیر معین و غیر و محقق

معنی کلمه منکر در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُنکَرَ: کار زشت - انکار و کراهت (کلمه منکر در عبارت "تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ ﭐلْمُنکَرَ "مصدر میمی به معنای انکار است و مراد از شناختن انکار در روی کفار شناختن اثر انکار و کراهت است . کلمه نکر هم به معنای زیرکی است و هم به معنای امری دشوار ا...
معنی مُکَذِّبُونَ: تکذیب کنندگان (آنانکه منکر صحت و درستی خبری می شوند)
معنی مُکَذِّبِینَ: تکذیب کنندگان (آنانکه منکر صحت و درستی خبری می شوند)
معنی لَا یَتَنَاهَوْنَ: یکدیگر را نهی نمی کردند - یکدیگر را باز نمی داشتند (به علت ترکیبش با "کانوا"در عبارت "کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ " به صورت ماضی استمراری معنی شده است )
معنی نَکِرَهُمْ: از آنچه از آنان دید ، بدش آمد ( آن را رفتاری غیر معهود و نا مأنوس دانست . کلمه نکر هم به معنای زیرکی است و هم به معنای امری دشوار است ، که اذهان آن را نمیشناسد لذا به عمل زشت نیز چون نامأنوس با جامعه ی انسانی است منکر می گویند)
معنی عُرْفِ: آن سنن و سیرههای جمیل جاری در جامعه است که عقلای جامعه آنها را میشناسند ، به خلاف آن اعمال نادر و غیر مرسومی که عقل اجتماعی انکارش میکند ، که اینگونه اعمال عرف معروف نبوده بلکه منکر است
معنی نُّکُرٍ: ناآشنا - بی سابقه-بس دشوار و هولناک (کلمه نکر هم به معنای زیرکی است و هم به معنای امری دشوار است ، که اذهان آن را نمیشناسد لذا به عمل زشت نیز چون نامأنوس با جامعه ی انسانی است منکر می گویند .عبارت "عَذَّبْنَاهَا عَذَاباً نُّکْراً "یعنی خدا ایشان را ع...
ریشه کلمه:
نکر (۳۷ بار)
«منکر» به معنای «ناشناس» (از مادّه انکار) است و به معنای زشت و باطل، چرا که برای هر انسان پاک سرشتی ناشناس است، و به تعبیر دیگر،بافطرت انسانی ناهماهنگ است.
فرق میان «فحشاء» و «منکر» را در یک عبارت کوتاه می توان گفت: «فحشاء» اشاره به گناهان بزرگ پنهانی، و «منکر» گناهان بزرگ آشکار است، و یا «فحشاء» گناهانی است که بر اثر غلبه قوای شهویه، و «منکر» بر اثر غلبه قوه غضبیه صورت می گیرد.

معنی کلمه منکر در ویکی واژه

ناشناخته.
کار ناشایست، زشت، ناپسند.
انکارکننده، ردکننده.
نام فرشتة پرسنده در قبر.

جملاتی از کاربرد کلمه منکر

پیش تو زمین اگر نبوسد منکر المی رسد فنا را
دوش گفتم عشق را: «ای شه عیار ما سر مکش منکر مشو، برده‌ای دستار ما»
شدست بیشه، پر از بانگ غلغل منکر
با این حال، منکران هولوکاست همچنان موضوع اتاق‌های گاز را مطرح می‌کنند، علیرغم شواهد قاطع در مورد وجود آنها و استفاده از آنها برای قتل.
چه کم ز تو اگرت عیب‌جو بود منکر تو آفتابی و این کوردیدگان موشند
دست تو بوددست خدا دریبایعون منکر مگر که فهم نکرد اذ رمیت را
هست عطّار این زمان آگاه او گشته دور از منکر گمراه او
فرزند این دهر آمده‌است این شخص منکر منظرش
با صدق و کذب منکر فضلم چه اعتناست دشنام اگر دهند به جد یا دعا کنند
منکر حق تو شد کافر بلی گشت کافر هر که کرد انکار حق
گرچه مار است منکر دریا مرغ آبی بود ز جان جویا
گروه دیگری که به صورت سازمان یافته و با هیاهوی زیاد ادعای تجدید نظر طلبی می‌کنند، گروه‌های کوکلوس‌کلان هستند. آن‌ها از توزیع کنندگان مطالب منکر هولوکاست می‌باشند.