منکر شدن

معنی کلمه منکر شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) انکار کردن [ ایشان منکر شدند و بر کفر خویش اصرار نمودند . ] ( کشف الاسرار ۵۲۵:۲ )

معنی کلمه منکر شدن در ویکی واژه

ripudiare

جملاتی از کاربرد کلمه منکر شدن

با سید رندان خرابات حریفم منکر شدن حال حریفان نتوانم
اوست مولانا بفرمانی که از حق ناطق است چون توان منکر شدن در شأن او من کنت را
ابدان خلق چون به جهان آشکار شد منکر شدند اکثر و بشکست عهدها
وَ جَحَدُوا بِها آن را منکر شدند: وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ و درست می‌شناخت دلهای ایشان آن را که راست است ظُلْماً وَ عُلُوًّا بستم‌کاری و ببرتری، فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ (۱۴) درنگر سرانجام بدکاران چون بود.
خوردن ایر مرا بر خیره گر منکر شدند دیدنش اجرای . . . لان را کم از نظاره‌ای
با این چنین تابانی‌ات دانی چرا منکر شدند ؟ کاین دولت و اقبال را باشد از ایشان ننگ‌ها
گر دو سه ابله ترا منکر شدند تلخ کی گردی چو هستی کان قند
«سَیَقُولُونَ لِلَّهِ» و لا بدّ لهم من ذلک لانّهم یقرّون انّها مخلوقة. معنی آنست که مشرکان مکه چون بر طریق انکار و تعجب گفتند. «أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً» بعث و نشور را منکر شدند فرمان آمد که یا محمّد ایشان را جواب ده که این زمین و هر که در آن کراست و ملک و ملک کیست؟ مصرّف و مدبّر آن کیست؟ اگر می‌دانید که مملوک کیست بگوئید مالک آن کیست؟ چون می‌دانید کی مخلوق است بگوئید خالق آن کیست؟ یا محمّد و ناچار که ایشان گویند خدایراست ملک و ملک زمین و هر چه در آنست که ایشان بمخلوقی و مملوکی همه مقرند، چون ایشان چنین گویند و اقرار دهند تو بگو «أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» فتعلموا ان من قدر علی خلق الارض و من فیها ابتداء یقدر علی احیاءهم بعد الموت، چرا در نیابید و پند نپذیرید و دلیل نگیرید که آن خداوند که باوّل قادر بود بآفرینش خلق بآخر قادرست که باز آفریند و بر انگیزد.
کَذلِکَ یُؤْفَکُ هم چنان برمی‌گردانیدند، الَّذِینَ کانُوا بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (۶۳) ایشان که سخنان اللَّه را می‌منکر شدند و از پذیرفتن آن می‌بازنشستند.
عجبی نیست نصیری اگرت خواند خدا بلکه منکر شدن فرقه بی‌شرم و حیا