منوم

معنی کلمه منوم در لغت نامه دهخدا

منوم. [ م ُ ن َوْوِ ] ( ع ص ، اِ ) دارو که خواب آورد. خواب آور: لومینال منومی است قوی. این دارو منوم است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). خواب آورنده و مسکن. بخواب کننده و خواباننده. ( ناظم الاطباء ). || نام نوعی عنب الثعلب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه منوم در فرهنگ فارسی

خواب کننده، خواب آور، ودراصطلاح مانیه تیسم: کسی که دیگری رابه خواب مغناطیسی ببرد
( اسم ) ۱ - خواباننده خواب کننده . ۲ - کسی که دیگری را بخواب مغناطیسی فرو برد مانیتیزور . ۳ - ماده ای که خوردن آن خواب آورد.

جملاتی از کاربرد کلمه منوم

به رهمنومی دولت رسیده ام به درت نه از نظر زیج و تحت اصطرلاب
در پلیمرهای تراکمی فعل و انفعالات بین گروه‌های فعال موجود در انتهای منومرها و به صورت قدم به قدم، یعنی تشکیل دی‌مر-تری‌مر و بالاخره پلیمر انجام گرفته و در بعضی مواقع ترکیبات اضافی نیز تولید می‌شود و در ضمن گروه‍های فعال و پلار در داخل زنجیر خطی قرار دارند. در این روش امکان متوقف کردن عملیات پلیمریزاسیون، قبل از تکمیل و شروع مجدد آن وجود دارد؛ مثلاً می‌توان یک مرحله فقط دی‌مر یا تری‌مر تولید کرد و سپس این دی‌مر و با تری‌مرها را دوباره باهم ترکیب کرد، و عمل پلیمریزاسیون را تا درجه مورد لزوم ادامه داد.
منومر پلی‌اکریلونیتریل از وینیل سیانید یا اکریلونیتریل تشکیل می‌شود.
رادیکال‌های فعال شیمیایی حاصل از کاتالیزورها یا فتوشیمیایی حاصل از اشعه‌های مختلف (مانند اشعه گاما) در محیط مناسب به ترکیبات اتیلنی اثر کرده و با تبدیل اتصال دوگانه آن‌ها به اتصال ساده، یعنی فعال کردن منومرها، سبب ترکیب آن‌ها با یکدیگر شده و زنجیره بلند پلیمر به‌دست می‌آید.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به قانون و نظم: واحد قربانیان ویژه، اون‌یکی‌ها، جانی منومیک، فاک، کمانه، ۳۰۰۰ مایل به گریسلند و نجات از شکار شدن اشاره کرد.