منهوب

معنی کلمه منهوب در لغت نامه دهخدا

منهوب. [ م َ ] ( ع ص ) خواسته شتاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مطلوب معجل. ( از اقرب الموارد ). || تاراج شده و به غارت برده شده. ( ناظم الاطباء ). مال غارتی. غارت شده. تاراج شده. بغارتیده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه منهوب در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) غارت شده ، چپاول شده .

معنی کلمه منهوب در فرهنگ عمید

غارت شده، چپاول شده، تاراج شده.

معنی کلمه منهوب در فرهنگ فارسی

غارت شده، چپاول شده، تاراج شده
( اسم ) غارت شده چپاول شده .

معنی کلمه منهوب در ویکی واژه

غارت شده، چپاول شده.

جملاتی از کاربرد کلمه منهوب

دین ودل رفته یغما لیک جان جای علیست وقف سلطان کرده‌ایم این کشور منهوب را
ناهب مال شه توئی و ترا، دفع باید، نه من که منهوبم
موهوب تست هرچه به جان‌ها بود هنر منهوب تست هرچه به‌کانها بود دفین