منفردی

معنی کلمه منفردی در لغت نامه دهخدا

منفردی. [ م ُف َ رِ ] ( حامص ) تنهایی و مجردی. ( ناظم الاطباء ). منفرد بودن. حالت و چگونگی منفرد. رجوع به منفرد شود.

معنی کلمه منفردی در فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی تنهایی و مجردی .

جملاتی از کاربرد کلمه منفردی

هیچ نظریهٔ منفردی نیست که به‌طور قطعی انگیزه‌های تجاوز را توضیح دهد. انگیزه‌های متجاوزین می‌تواند چند عاملی باشد و مورد بحث هستند. چند عامل که پیشنهاد شده‌اند شامل: خشم، میل به قدرت، دیگرآزاری، ارضای جنسی و فشارهای تکاملی است.