منفجره

معنی کلمه منفجره در لغت نامه دهخدا

منفجره. [ م ُ ف َ ج ِ رَ /رِ ] ( از ع ، ص ) تأنیث منفجر. رجوع به منفجر شود.
- مواد منفجره ؛ مواد قابل انفجار چون دینامیت و باروت.

معنی کلمه منفجره در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث منفجر : [ مواد منفجره ] .

جملاتی از کاربرد کلمه منفجره

آرپی‌جی خانواده‌ای از «سلاح‌های ضد تانک» دوش‌پرتاب تولید شوروی است، که در آن راکتی با کلاهک حاوی مواد منفجره به سوی هدف شلیک می‌شود.
برخی نظریه‌ها در رابطه با ترکیب مواد این آتش این است که در آن نفت به کار برده می‌شده‌است، همراه با آهک، گوگرد، نیترات سدیم و نیترات پتاسیم. خیلی از این مواد در مواد منفجره استفاده می‌شود. توسعه آتش یونانی احتمالاً بیشتر مربوط به کیمیاگری بوده‌است.