منصفه

معنی کلمه منصفه در لغت نامه دهخدا

( منصفة ) منصفة. [ م ِ / م َ ص َ ف َ ] ( ع ص ، اِ ) زن خدمتکار. ج ، مناصف. ( ناظم الاطباء ). مؤنث منصف. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به منصف شود.

معنی کلمه منصفه در فرهنگ معین

(مُ ص فِ ) [ ع . منصفة . ] (اِفا. ) مؤنث منصف . ، هیئت ~ در بعضی جرایم گروهی به تعداد معین از افراد عادی طبق قانون در دادگاه شرکت می کنند و پس از ختم دادرسی با هیئت دادرسان به مشاوره می پردازند و نظر خود را اظهار می کنند.

معنی کلمه منصفه در فرهنگ عمید

= مُنْصف

معنی کلمه منصفه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث منصف
زن خدمتکار . حالت و چگونگی منصف .

جملاتی از کاربرد کلمه منصفه

پرونده آشنا پس از اعتراض وی در دیوان عالی کشور به شعبه ۶ دادگاه کیفری ۱ استان تهران ارجاع شد که هیئت منصفه جرایم مطبوعاتی و سیاسی در رسیدگی مجدد، در یک اتهام و دو شکایت متهم را با اکثریت آراء مجرم و مستحق تخفیف دانست.
از فیلم‌هایی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است، می‌توان به دوازدهمین عضو هیئت منصفه اشاره نمود.
بعدها در مقاله تورینگ یک فرمول بندی جایگزین "معادل" را پیشنهاد می کند که شامل یک قاضی است که تنها با یک کامپیوتر و یک انسان طرف است.[۲۶] در حالی که هیچ یک از این فرمول بندی ها دقیقاً با نسخه آزمون تورینگ که امروزه به طور کلی تر شناخته شده است مطابقت ندارد، او یک آزمون سوم را نیز در سال ۱۹۵۲ پیشنهاد کرد. در این نسخه که تورینگ در یک پخش رادیویی بی بی سی به آن پرداخت، یک هیئت منصفه سوالاتی از یک کامپیوتر می پرسد و نقش کامپیوتر این است که بخش قابل توجهی از هیئت منصفه بر این باورند که واقعا ً یک انسان است. [27]
ترولاو که مدت طولانی پیرو مکتب اونیسم بود، در سالهای ۱۸۴۴–۵۸ در کالج کوئین وود در همپشر کار می‌کرد. او همچنین مدت یک سال به نیو هارمونی ایندیانا رفت و در سال ۱۸۴۶ به لندن بازگشت. سپس به مدت ۹ سال منشی مؤسسه جان استریت، پایگاه چارتیست‌ها در لندن بود. در سال ۱۸۷۱ وی دبیر آخرین جشنواره اوونیت لندن بود. جان استوارت میل در اثرش بنام روی خط آزادی اشاره کرده‌است که ترولاو و جرج هولیوک در سال ۱۸۵۷ به دلیل نداشتن اعتقادات مذهبی عنوان هیئت منصفه در اولد بیلی رد شدند.
امبر مک لافلین یک زن ترنس بود. وی در سال ۲۰۰۳ پیش از تغییر جنسیت و به جرم قتل دوست دختر سابقش به زندان افتاده بود؛ وی در حومه سنت لوئیس، شهری بزرگ از ایالت میسوری زندگی می‌کرد. وی ابتدا به دوست دختر سابقش تجاوز کرد و سپس او را با ضربات چاقو به قتل رساند و جسدش را در محلی نزدیک رودخانه میسی سی پی رها کرد. سپس او در زندان تغییر جنسیت داد. دادگاه محاکمه امبر لافلین سال ۲۰۰۶ برپا شد و هیئت منصفه وی را به دلیل انجام قتل مجرم معرفی کرد.
بر اساس قانون اساسی ایران نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل مبانی اسلام باشند و رسیدگی به جرائم مطبوعاتی با حضور هیئت منصفه در دادگاه انجام می‌شود
برای نظارت بر جریان دادرسی سه نفر از سردبیران و نویسندگان جراید تهران به عنوان هیئت منصفه در دادگاه حضور داشتند. طبق اظهارات متهم «او تنها به چاپ دو فرم ۱۶ صفحه‌ای از کتاب مزبور مبادرت کرده که آن نیز بدون اطلاع وی صورت گرفته و شاگردش به نام علی با سفارش دهنده کتاب به نام غلامحسین جارچی در غیاب وی قراردادی منعقد کرده است.»