معنی کلمه منتعش در لغت نامه دهخدا
با فلک گفتم کجا دانی پناهی آن چنانک
بخت افتاده شود در سایه او منتعش.
کمال الدین اسماعیل ( دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 34 ).
جز از آن میوه که باد اندازدش
من نچینم از درخت منتعش .مولوی ( مثنوی چ رمضانی ص 163 ).|| آنکه نگاه می دارد پای را در لغزش. ( ناظم الاطباء ). || آنکه پس از افتادن برمی خیزد و بلند می گردد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به انتعاش شود.