معنی کلمه منبع در لغت نامه دهخدا
پیکان تیر از کف تو منبع زلال
سنگ و کلوخ در نظر توست جام جم.
کمال الدین اسماعیل ( دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 4 ).
حافظ ار آب حیات ازلی می خواهی
منبعش خاک در خلوت درویشان است.حافظ.فرق است آب خضر که ظلمات جای اوست
تا آب ما که منبعش اﷲاکبر است.حافظ.- منبع حیوان ؛ چشمه آب حیات :
گیرم احوال دلم دوست رساند بر دوست
وصف شوقم بر آن منبع حیوان که برد.ابن یمین. || مصدر و اصل و بیخ. ( ناظم الاطباء ). منشاء : امروز مرکز خلافت است و مستقر امامت و منبع ملک. ( کلیله و دمنه ).
مرتع حلمش چراخواران صورت را ربیع
منبع علمش جزاخواهان معنی را جزا.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 21 ).او جوهری است که منبع او دل است. ( چهارمقاله ص 14 ).
خداوندی که در ملکش ز اقبالش ندا آمد
مرو را قبله و قدرت هم او را منبع و مفخر
چه قبله قبله حاجت چه قدرت قدرت ایزد
چه منبع منبع احسان چه مفخر مفخر کشور.
عبدالواسع جبلی ( دیوان چ صفا ج 1 ص 139 ).
فلک ز جود تو سازد لطیفهای وجود
مگر که منبع جود تو مصدر اشیاست.انوری ( دیوان چ مدرس رضوی ص 43 ).سده ساحت تو منبع امن
خانه دشمن تو معدن ویل.انوری ( ایضاً ص 674 ).خطه خراسان در عهد او مقصد جهانیان بود و منشاء علوم و منبع فضایل. ( سلجوقنامه ظهیری ص 45 ).
آنکه چرخش معدن جود و مکارم خوانده است
وآنکه شرعش منبع فضل و فضایل یافته.
جمال الدین عبدالرزاق ( دیوان چ وحید دستگردی ص 321 ).
اعنی شروان شرالبقاع و اوحشها بدان مهبط سعداکبر... و منبع معالی اعنی گنجه... ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 192 ). سواد شب حامل انوار ستارگان است. سواد، منبع اسرار ربوبیت است. ( منشآت خاقانی ایضاً 210 ). حضرت اومنبع فضایل و منتجع افاضل بود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 337 ). پر طاوس و بال او آمد و ممات او ازمنبع حیات پدید گشت. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 58 ). از جستن معایب که نفس آدمی منبع و منشاء آن است زبان کشیده دارند. ( مرزبان نامه ایضاً ص 123 ). که مال ترا منبع نفع و ضرر و مطمح خیر و شر دانند. ( مرزبان نامه ایضاً ص 62 ). اصناف اضیاف... روی بدان منبع کرم آورده.( لباب الالباب چ نفیسی ص 113 ).