منبت

معنی کلمه منبت در لغت نامه دهخدا

منبت. [ مَم ْ ب ِ / ب َ ] ( ع اِ ) رُستن جای. ( مهذب الاسماء ). رستن گاه گیاه. ( منتهی الارب ). رستن گاه گیاه و محل روییدن گیاه. ج ، منابت. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). جای روییدن. ( آنندراج ) : در آن عرصه زمینی پاک و منبتی گوهری که اهلیت ورزیدن دارد بگزینند. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 41 ). هرگز از منبت سیر و راسن سرو و یاسمن نروید. ( مرزبان نامه ایضاً ص 161 ).
منبتش را سوختی از بیخ و بن
که دگر تازه نگشتی آن کهن.مولوی ( مثنوی چ رمضانی ص 197 ).|| اصل. منشاء : [ پدر و مادر ] اصل منبت پرورش تواند چون تو در حق ایشان مقصر باشی چنان بود که تو سزای نیکی نباشی.( قابوسنامه چ نفیسی ص 17 ). از اصل پاک و محتد شریف ومنبت کریم تو به هیچوجه سزاوار نیست. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 16 ). || جای روییدن موی : در هر منبتی از اندام او سه موی روید. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 147 ).
منبت. [ مُم ْ ب ِ ] ( ع ص ) رویاننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- منبت لحم ؛ دواها که گوشت رفته جراحت از نو برویاند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): المنبت اللحم هو الدواء الذی من شأنه ان یحیی الدم الوارد علی الجراحة لحماً لتعدیله مزاجه و عقده ایاه. ( کتاب دوم قانون ابوعلی سینا ص 150، یادداشت ایضاً ).
|| رویاننده گیاه و سبزه وزمین برومند و مثمر که همه قسم گیاه و سبزه و حاصل و میوه بار آورد. ( ناظم الاطباء ).
منبت. [ م ُ ن َب ْ ب َ ] ( ع ص ) رویانیده شده. ( آنندراج ). || نقشهای برجسته به شکل گیاه و گل و جز آن که بر روی چیزی نقش کنند و هر آنچه در وی کند اگری کرده باشند خواه چوب باشد و یا جز آن. ( ناظم الاطباء ). به اصطلاح نقاشان و معماران ، نقشی که از زمین خود اندک بلند باشد، چنانکه نقش سکه بر روپیه ، و آن را به فارسی منبت کاری هم می گویند. ( آنندراج ) :
دلبستگیت اگر به نقوش منبت است
شاید چو بر تو طبع نباتی موکل است.
کمال الدین اسماعیل ( دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 314 ).
از منبت نقشها، دیوار و سقفش فصل دی
همچو صحن باغ از الوان نبات اندر بهار.جامی.
منبت. [ مُم ْ ب َت ت ] ( ع ص ) رجل منبت ؛ مرد فرومانده در راه از قافله به سبب ماندگی راحله وی. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ). فرومانده از قافله.وامانده از کاروان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه منبت در فرهنگ معین

(مَ نْ بَ یا بِ ) [ ع . ] (اِ. ) جای روییدن گیاه .
(مُ نَ بَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) کنده کاری و ایجاد نقش های برجسته روی چوب ، کنده - کاری شده .

معنی کلمه منبت در فرهنگ عمید

جای روییدن گیاه، رستنگاه.
دارای نقش برجسته و کنده کاری شده روی چوب، کنده کاری شده.

معنی کلمه منبت در فرهنگ فارسی

جای روییدن گیاه، رستنگاه، منابت جمع، کنده کاری شده، نقش برجسته وکنده کاری شده روی چوب
( اسم ) ۱ - رویانیده رویانده شده . ۲ - نقش برجسته بشکل گل و گیاه و جز آن که روی چوب ایجاد کنند .

معنی کلمه منبت در ویکی واژه

کنده کاری و ایجاد نقش‌های برجسته روی چوب، کنده - کاری شده.
جای روییدن گیاه.
نقش برجسته به شکل گل و گیاه و جز آن که روی چوب ایجاد کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه منبت

صفت کعبه :دری است از چوب ساج به دو مصراع و بالای در شش ارش و نیم است و پهنای هر مصراعی یک گز و سه چهار یک چنان که هر دو مصراع سه گز و نیم باشد، و روی در و در فراز هم نبشته و بر آن نقره کاری دایره‌ها و کتابت‌ها نقاشی منبت کرده‌اند و کتابت های به زر کرده و سیم سوخته در رانده و این آیت را تا آخر بر آن جا نوشته : «ان اول بیت وضع للنّاس للّذی ببکّه» الایة و دو حلقه نقره گین بزرگ که از غزنین فرستاده‌اند بر دو مصراع در زده چنان که دست هر کس که خواهد بدان نرسد و دو حلقه دیگر نقره گین خردتر از آن هم بر دو مصراع در زده چنان که دست هر کس که خواهد بدان رسد و قفل بزرگ از نقره بر این دو حلقه زیرین بگذرانیده که بستن در به آن باشد و تا آن قفل برنگیرند در گشوده نشود.
بی‌درنگی هین ز بغداد ای نژند رو به سوی مصر و منبت‌گاه قند
مقبره مربع شکل، یک ازاره یک طبقه با ارتفاع ۲۲ فوت است که چهار طرف بنا را طاق‌هایی پوشانده‌است. خلیج‌های طاق‌دار در امتداد محیط آرامگاه نشان‌دهنده سبک‌های معماری تیموری آسیای مرکزی است. نمای مقبره از ماسه سنگ قرمز با نقوشی از سنگ مرمر سفید منبت کاری شده‌است.
ساحت گلشن فردوس شده است منبت خار مغیلان چکنم؟!
گفت کسی عشق را صورت و دست از کجا منبت هر دست و پا عشق بود در صور
من تبریز نبعه منبته و ینعه فها الیها جانب و جانب الی الجنان
بر کن درخت آز و منبت که ایندو صنو از بیخ جهل رسته و بار آورد خری
چندین اثر باستانی هندی در میان بقایای باستان‌شناسی آی خانم بدست آمده‌است مانند یک صفحه روایی ساخته شده از پوسته منبت کاری با مواد و رنگ‌های مختلف، که تصور می‌شود اسطوره هندی کونتالا را به تصویر کشیده‌است.
منبتش را سوختی از بیخ و بن که دگر تازه نگشتی آن کهن
می‌کنم دل را به مژگان سیاهی روبه‌رو ساده بود این لوح پیش از این، منبت می‌کنم
در دور تا دور حیاط، اتاق‌هایی دو طبقه ساخته شده که در پیشانی و جرزهای جلو آن‌ها کاشی کاری شده‌است. ستون‌های آهنی ایوان حرم به وسیله چوب‌های نفیس پوشش داده شده و در سقف مسطح آن نیز چوب منبت کاری شده به کار رفته‌است. امکانات وسیعی مثل پاسگاه انتظامی، دفتر پست و مخابرات، کتابخانه و موزه آستان مقدس درصحن جامع احمدی برای رفاه مردم ایجاد شده‌است.
خدم بوند و خول مرتار افاضل از آنک مربی خدمی و منبتی خولی
آندره چارلز بول، (۱۰ نوامبر ۱۶۴۲،پاریس - ۲۹ فوریه ۱۷۳۲، پاریس) منبت کار و مهندس فرانسوی قرن هفدهم و هجدهم بود. او نخستین فردی بود که در زمان خود از برنز طلایی برای کابینت سازی استفاده کرد. او کابینت ساز مهم قرن خود بود و در طول عمرش آثار فراوانی از خود به جای گذاشت.
در چمن عیش خار از چه شکفته‌ست منبت آن شهره نوبهار نه این بود
آرسن پارویری پانوسیان (ارمنی: Արսեն Պարույրի Փանոսյան؛ ۲۷ سپتامبر ۱۹۴۰ – ۷ ژوئن ۲۰۱۲) یک مجسمه‌ساز چلیپاسنگ، منبت‌کار و نقاش اهل ارمنستان بود.
در منبت زیبایی از دوران شاه طهماسب در جنوب شرقی حرم که مدخل اصلی و قدیمی آن است قرار دارد.
از دیگر تخصص‌های عمدهٔ ارمنیان در امپراتوری عثمانی کشاورزی، صنایع غذایی و همچنین صنایع دستی از جمله منبت کاری، صنایع نقره‌سازی و جواهرسازی بود. اولین دستگاه اطفای حریق در دربار عثمانی به دست نیکوقوس پاشا ساخته و نصب شد و مورد بهره‌برداری قرار گرفت. صنایع پرورش کرم ابریشم و تولید ابریشم طبیعی نیز در انحصار ارمنیان و متعلق به شخصی به نام «تورگومیان» بود.