مناقض
معنی کلمه مناقض در فرهنگ معین
معنی کلمه مناقض در فرهنگ عمید
۲. مخالف، ضد.
معنی کلمه مناقض در فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) شکننده نقض کننده . ۲ - مخالف . ۳ - ( صفت ) ضد نقیض .
معنی کلمه مناقض در ویکی واژه
مخالف.
ضد، نقیض.
جملاتی از کاربرد کلمه مناقض
بدان که هر سبب که قطعی یا عالی است از راه آن برخاستن شرط نیست در توکل بلکه اگر متوکل در خانه بندد و قفل برنهد تا دزد کالا نبرد توکل باطل نشود و اگر سلاح برگیرد و از خصم حذر کند هم چنین و اگر حبه برگیرد تا در راه سرما نیاید همچنین. و اگر سیر خورد مثلا تا حرارت باطن در راه اثر سرما کمتر کند، این چنین اسباب دقیق مناقض توکل بود همچون داغ و افسون، اما آنچه از اسباب ظاهر است دست بداشتن آن شرط نیست.
یاد دارم که مدّعی در این بیت بر قول من اعتراض کرده بود و گفته: حق تعالی در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است و به مودت ذی القربی فرموده و اینچه تو گفتی مناقض آن است. گفتم: غلط کردی که موافق قرآن است: