منافر
معنی کلمه منافر در فرهنگ معین
معنی کلمه منافر در فرهنگ عمید
معنی کلمه منافر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه منافر در ویکی واژه
افتخار کننده.
در فارسی: رماننده، نافر؛ م
ملائم.
جملاتی از کاربرد کلمه منافر
و اگر چون وحوش، طبع ایشان از یکدیگر منتفر، و آرای ایشان متفرق بودی، سلسله جمعیت ایشان انجام نپذیرفتی و امر معیشت ایشان منتظم نگردیدی و چون در جبلت ایشان عداوت و کینه و حسد و طمع و انحراف از طریق حق حاصل است و به این جهت بسا بودی که به واسطه اغراض و هواهای خود در مقام ایذای یکدیگر برمی آمدند و به تدریج منجر به دوری و منافرت، که باعث خرابی بلاد است می شد.
منافر گر بود نسبت بغیر است چو نبود غیر صورتها بخیر است
مصور در صورها غیر حق نیست منافر صورتی زان در ورق نیست