مملو

معنی کلمه مملو در لغت نامه دهخدا

مملو. [ م َ ل ُوو ] ( از ع ، ص ) پر کرده شده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). پر و پر کرده شده. ممتلی. لبالب. ( از ناظم الاطباء ). مشحون.انباشته. مُؤَمَّت. آکنده. ممتلی. غاص :
جان و دل اعدات چو دو کفه میزان
مملو شده از سنگ غم و بار تلوم.سوزنی.خری سرش ز خرد چون کدوی بی دانه
خری شکم ز کدو دانه چون کدو مملو.سوزنی.|| محشو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه مملو در فرهنگ معین

(مَ لُ وّ ) [ ع . مملوء ] (اِمف . ) لبالب ، انباشته شده .

معنی کلمه مملو در فرهنگ عمید

پُر، آکنده.

معنی کلمه مملو در فرهنگ فارسی

پر، آکنده وپرکرده شده
۱ - ( اسم ) پر کرده . ۲ - ( صفت ) پر آکنده .

معنی کلمه مملو در ویکی واژه

ripieno
لبالب، انباشته شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مملو

در روز ۳۰ آذرماه سال ۱۳۶۵ مناطق مسکونی شهر کرمانشاه در دو نوبت مورد حملۀ نیروی هوایی ارتش عراق قرار گرفت. در ساعت ۱۲:۳۰ کوچۀ یخچالی در خیابان شریعتی و نیز بازار میدان وزیری در بافت قدیم شهر کرمانشاه هدف قرار گرفت که مملو از مردمی بود که برای خرید شب یلدا به بازار آمده‌بودند. در ساعت ۱۶:۴۵ میدان وزیری برای بار دوم در همان روز بمب‌باران شد. در حملات این روز ۱۰۰ نفر از مردم کرمانشاه کشته و نزدیک به ۳۰۰ تن مجروح شدند.
گر امشبم چو دوش به سر باز بگذری لطف است و دل نوازی و مملوک پروری
عایشه باعونیه (؟ -۱۵۱۶) بانوی صوفی و شاعر عرب‌زبان شامی در دورهٔ مملوکی بود.
مملکت بخشیم و مملوکیم و در رتبت به ما از ملایک دم به دم الهامِ بسیار آمده
منم که بندهٔ مملوکم و عبید جلالت چه جرم رفت که می‌رانیم ز بزم وصالت
چون نزاری هزار مملوکش سرِ خدمت بر آستان دارد
گر قبولم می‌کند مملوک خود می‌پرورد ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست
تا اختیار کردم سر منزل رضا را مملوک خویش دیدم فرماندهٔ قضا را
اسماعیل بن علی ابوالفداء (۱۲۷۳-۱۳۳۱م) تاریخ‌نگار و جغرافی‌دان کُرد اهل سوریه عهد مملوک بود.
قرب مملوک نیست مگر دون و سفله را اینجا مبین تو مردم والاگرای را
پورداوود مملو از عشق به ایران و تاریخ کهنش بود و همهٔ زندگی علمی‌اش در همین جهت بود. هنگامی که از او در مورد دین و مذهبش می‌پرسیدند می‌گفت: «اگر پرسی ز کیش پورداوود/جوان پارسی ایران پرستد». با این وجود، او در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمده‌بود، هیچگاه تغییر مذهب نداد، و در آلمان به شیوهٔ اسلامی ازدواج کرد. بعدها پیشنهاد اختصاص زمینی برای آرامگاهش توسط زرتشتیان را رد کرد و سرانجام در رشت به شیوهٔ اسلامی دفن گردید.
در سال ۱۲۶۹ میلادی، ابن تیمیه هفت ساله، حران را به همراه پدر و سه برادرش ترک کرد. این شهر در پی حمله مغول به‌طور کامل ویران گشت. خانواده ابن تیمیه نقل مکان کردند و در شهر دمشق سوریه مستقر شدند که در آن زمان تحت سلطنت مملوک بود.
پادشاه است بر ممالکِ فضل زان که مملوکِ خاندانِ علی ست
ملک گر بُوَد بر در کردگار میان بسته پیوسته مملوک وار
خلق را آواز عدل و داد ده دهر را مملو عدل و داد کن
ساحات کوه بابا مملو از تپه‌های خاکی است که این تپه‌ها در زمستان آب را ذخیره نموده در تابستان نیز منبع چشمه‌ها می‌باشد.