ممر

معنی کلمه ممر در لغت نامه دهخدا

ممر. [ م َ م َرر ] ( ع مص ) گذشتن و مرور کردن. ( ناظم الاطباء ). گذشتن. ( آنندراج ). بشدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ( اِمص ) گذر. عبور :
نیکو ثمر شو ایراک مردم بجز ثمر نیست
آن راکه در دماغش مر دیو را ممر نیست.ناصرخسرو.خورشید رنگ و فعل شهاب است بهر آنک
در مرغزار چون فلک او را بود ممر.مسعودسعد.- ممر داشتن ؛ گذر داشتن. گذشتن. عبور داشتن.
همیشه تا به زمین بر نسیم راه دهد
همیشه تا به فلک بر قمر ممر دارد.مسعودسعد. || ( اِ ) جای گذشتن. ( غیاث اللغات ). جای گذشتن و راه گذشتن. ( آنندراج ). جای گذشتن و موضع مرور. ( ناظم الاطباء ). گذرگاه. ( دهار ). راه. ( مهذب الاسماء ). گذار. راه و معبر و جای عبور و گذرگاه. ( ناظم الاطباء ) : در حال جنابت ممر ایشان در مسجد می بود. ( کشف الاسرار ج 2 ص 517 ). روزی بر سبیل تنزه و تفکه برممر شاهراهی طارمی دید. ( سندبادنامه ص 179 ).
تو چراغی نهاده در ره باد
خانه ای در ممر سیلابی.سعدی. || گذار نهر و مجرای آب. ( ناظم الاطباء ). || طریق و راه و محل تحصیل درآمد: مبلغی کلی از این ممر به حصول پیوست. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- انتقال ممر ؛ تحویل ممر. قران میانه. گرد آمدن دو ستاره در برجی ( خاصه زحل و مشتری ) قران کوچک است و دوازده برج به چهار مثلث بود واین دو ستاره در هر مثلثی دوازده بار قران کنند، آنگاه از آن مثلث برخیزند به مثلث دیگر قران کنند و خاستن از مثلثی به مثلثی دیگر به دویست و چهل سال بود و آن را قران میانه خوانند و نیز انتقال ممر گویند وتحویل ممر. ( التفهیم ص 208 ).
- تحویل ممر ؛ انتقال ممر.
- ممرروزی ؛ محل ارتزاق.
- ممر معاش ؛ جایی که از آن وجه زندگی به دست آید. محل گذران.
|| پل. جسر. || پایاب. || اجل ومرگ. ( ناظم الاطباء ).
ممر. [ م ُ م ِرر ] ( ع ص ) آنکه شتر جوان سرکش را غافل ساخته دم وی را بگیرد و پای خود را بر زمین خلاند که اگر شتر گریزد او را کشیده نبرد یعنی نتواند ببرد. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || طناب و ریسمان استوار تافته. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مُمَرّ شود. || تلخ و تلخ شده. ( ناظم الاطباء ). ممرة.
ممر. [ م ُ م َرر ] ( ع ص ) رسن سخت تافته. ( آنندراج ). رشته محکم تافته. ( مهذب الاسماء ). ریسمانی که سخت تافته شده. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مُمِرّ شود. || آنکه طناب و ریسمان را استوار و محکم می تابد. ( ناظم الاطباء ) .

معنی کلمه ممر در فرهنگ معین

(مَ مَ رّ ) [ ع . ] (اِ. ) راه ، جای عبور.

معنی کلمه ممر در فرهنگ عمید

محل عبور، جای گذشتن، گذرگاه.

معنی کلمه ممر در فرهنگ فارسی

محل عبور، جای گذشتن، گذرگاه
( اسم ) ۱ - جای مرور محل عبور گذرگاه : [ در حال جنابت ممر ایشان در مسجد میبود . ] ( کشف الاسرار ۲ ) ۵۱۷ : ۲ - پل جسر . ۳ - سبب علت .
در زبان کودکان شرم دختر بچه .

معنی کلمه ممر در ویکی واژه

راه، جای عبور.

جملاتی از کاربرد کلمه ممر

نزدیک ۲۵۰ خانوار از این روستا به علت نبود شغل و درآمد کافی در روستا به شهرستان های مراکز استان های مختلف کوچ کردند. وشغل ساکنان دامداری وکشاورزی میباشد وعمده درامد وممر زندگی ساکنان ازاین طریق تامین میشود.
همه لفظ ممرضت این باد لاسفاء له و ماعوفی
گر بچاهی درفتد در تیره شب عیبش مکن زانکه او کورست و شب تار و لب چاهش ممر
عیسی بن مریم علیه السلام عالم بد را مثال زده است به سنگی که بر ممر آبی افتاده، نه خود آب می خورد و نه می گذارد که آب، به زرع بندگان خدا برسد».
جود حاتم را در اخبار و سمر خوانم همی رتبت لفظ حقیقت نیست جاری در ممر
همیشه تا به زمین بر نسیم راه دهد همیشه تا به فلک بر قمر ممر دارد
نیکوسمر شو ایرا مردم به جز سمر نیست آن را که در دماغش مر دیو را ممر نیست
شرکت هیولت پاکارد دستگاهی را آزمایش کرده که برای نخستین بار از ممریستور به جای ترانزیستور برای پردازش و ذخیره‌سازی اطلاعات استفاده می‌کند. تئوری ساخت و استفاده از ممریستورها، که حلقه گمشده صنعت الکترونیک نیز نامیده می‌شوند، در سال ۱۹۷۱ میلادی ارائه شده بود، اما نخستین نمونه آنها تا سال ۲۰۰۸ میلادی ساخته نشد. ممریستورها امکان ذخیره‌سازی اطلاعات و پردازش اطلاعات را در یک واحد سخت‌افزاری ممکن می‌سازند. بی‌بی‌سی
مغز من از آن‌گند پراکند و ز نفرت گفتم‌که تفو باد براین‌گنده ممر بر
زبس رخنه کزنیزه درتن بود نفس را فتد در ممر اشتباه
وقت صباح، بر سر شمع، از ممر باد نگذشت، آن چه بر سر ما از صبا گذشت
نزدیک ۱۸ درصد از سطح این استان را جنگل‌ها پوشانده‌اند، اما چرای بی‌رویهٔ دام‌ها، گسترش زمین‌های کشاورزی، برداشت بی‌رویه از جنگل، آتش‌سوزی و سیلاب‌هایی که در این چند ساله در استان رخ داد، آسیب زیادی به جنگل‌ها استان وارد کرده است. بلوط، ممرز، راش، توسکا، لرگ و انجیلی از گونه‌های درختی جنگل‌ها استان هستند که از بلندی ۳۰۰ متری تا ۲۵۰۰ متری رویش دارند.
از آنکه منطقه را با معدل از دو کران فرود چنبرهٔ آن حصار بود ممر