ممالک

معنی کلمه ممالک در لغت نامه دهخدا

ممالک. [ م َ ل ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مملکة. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کشورها : تا اغلب ممالک عالم در ضبط خویش آورد. ( کلیله و دمنه ).
- مسالک و ممالک ؛ راهها و کشورها. اصطلاحاً جغرافیا : هرکه کتاب مسالک و ممالک خوانده است و طول و عرض این دیار بشناخته بر وی پوشیده نماند... ( کلیله و دمنه ). رجوع به مسالک و ممالک شود.
|| مقامهای پادشاهی. ( غیاث اللغات ). پادشاهیها. || سرزمینها. ایالات. ولایات : ترکمانان در حدود ممالک بپراکندند و شهر تون غارت کردند. ( تاریخ بیهقی ص 527 ). همه را از نواحی ممالک خویش بیرون کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
کسری از این ممالک و صد کسری و قباد
خطوی از این مسالک و صد خطه ختا.خاقانی.چو شد کار ممالک برقرارش
قوی تر گشت روز از روزگارش.نظامی.مدبران ممالک آن طرف در دفع مضرت ایشان مشورت کردند. ( گلستان سعدی ).
پادشاهی که یار درویش است
پاسبان ممالک خویش است.سعدی ( صاحبیه ).تفویض تخت و ممالک به وی کنند. ( گلستان ). وزراء و مستوفیان و... مباشرین موقوفات خاصه و ممالک ، همگی محاسبه خود را به دفتر موقوفات رسانیده... ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 44 ).
- ممالک ستان ؛ ستاننده و گیرنده کشورها و سرزمینها. کشورستان :
زلف تو شیطان ملایک فریب
روی تو سلطان ممالک ستان.خاقانی.- ممالک سوز ؛ سوزنده کشورها و سرزمینها. کشورسوز. جهان سوز :
عدل شمعی بود جهان افروز
هم شه آتشی ممالک سوز.سنائی.- ممالک شکار ؛ شکارکننده کشورها و سرزمینها. کشورگیر. جهانگیر :
شاه ملایک شعار، شیر ممالک شکار
خسرو اقلیم بخش ، رستم توران ستان.خاقانی.- ممالک محروسه ؛ مجموع ایالات و ولایات ایران. کشور ایران ( در عهد صفویه و قاجاریه تا اوایل مشروطه این اصطلاح رایج بود و روی تمبر پست نوشته می شد پست محروسه ایران ) : عساکر نصرت مآثر سواد ارقام تنخواه مواجب خود را که به ممالک محروسه می فرستادند به مهر قاضی عسکر می رسانیدند. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 4 ).
- ممالک مدار ؛ جهان مدار :... یعنی حضرت عالی منزلت ممالک مدار. ( حبیب السیر چ تهران ج 3 ص 1 ).

معنی کلمه ممالک در فرهنگ معین

(مَ لِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مملکت ، مملکت ها.

معنی کلمه ممالک در فرهنگ عمید

= مملکت

معنی کلمه ممالک در فرهنگ فارسی

جمع مملکت
( اسم ) جمع : مملکت : ۱ - کشورها ۲ - ایالات ولایات : [ هنوزاحوال ممالک خوارزم و خراسان در سلک اطراد منتظم بود ] ( المعجم . چا . دانشگاه . ۲ ) یا ممالک محروسه ایران . مجموع ایالات و ولایات ایران کشورایران ( در عهد صفویه و قاجاریه تا اوایل مشروطه این اصطلاح رایج بود و روی تمبرها نوشته میشد : [ پست ممالک محروسه ایران ]

معنی کلمه ممالک در ویکی واژه

جِ مملکت، مملکت‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه ممالک

ادیب الممالک سرود این سخن اگر هوش داری در گوش کن
گر در ممالک تو پریشانیی بود در زلف لعبتان خطا وتتار باد
از ادیب الممالک اندر یاد داستانی لطیف و خوش دارم
کا مروز در جمیع ممالک منم که نیست جز فکر مدحت تو مرا هیچ اشتغال
از برای او هوشنگ پیشدادی در بالای (کوه) هرا، صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی کرد. و از او درخواست این کامیابی را بمن بده‌ای نیک، ای تواناترین، ای اردویسور ناهید که من بر همه ممالک، بزرگترین شهریار گردم ...
حال من بنده در ممالک هست حلا آن یخ‌فروش نیشابور
امر تو در ممالک عالم شده روان کام تو بر خلایق گیتی شده روا
امیری را از او باید ادب آموختن گرچه به فرمان مظفر شه ممالک را ادیبستی
رایت و رایش که در نظم ممالک آیتی است تا نزول آیت نصرت بود منصور باد
خاتم هر ملک و ممالک توی تاج سر هر شه و هر سیدی
با آن که در ممالک هند و بلاد روم نظم من است خال رخ لؤلؤ خوشاب