ممالات

معنی کلمه ممالات در لغت نامه دهخدا

ممالات. [ م ُ ] ( ع مص ) یاری کردن. کمک کردن. ممالاة. || ( اِمص ) یارمندی. یاری. مساعدت : ایلک خان به بخارا آمد و از سر مخادعت و مماکرت با عبدالملک طریق موالات و ممالات پیش گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). روی به استقبال رکاب او آوردند و از صدق موالات و ممالات در ربقه طاعت... او منتظم گشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 85 ). ابوعلی حموله از جانب نصربن الحسن بن فیروزان و ممالات او با قابوس ناایمن بود. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی صص 263 - 264 ). و رجوع به ممالاة شود.
ممالاة. [ م ُ ] ( ع مص ) یارمندی نمودن بر کاری. ( منتهی الارب ) ( صراح ). مساعدت. ( از اقرب الموارد ). معاونت. ( مصادر زوزنی ). یاری کردن.

معنی کلمه ممالات در فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ممالة ] ۱ - (مص م . ) کمک کردن . ۲ - (اِمص . ) یاری ، کمک .

معنی کلمه ممالات در ویکی واژه

ممالة
کمک کردن.
یاری، کمک.

جملاتی از کاربرد کلمه ممالات

قُلْ أَ نَدْعُوا این جواب ایشانست که رسول خدا را (ص) با شرک میخواندند، و میان خویش و میان او ممالات میجستند، جایها در قرآن از آن ذکر است، «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ» «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ» از آنست، و جوابها است آن را در قرآن، سورة قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ از آنست، و این آیت از آن است. قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ میگوید: شما که مسلمانان‌اید جواب کافران که شما را با کفر میخوانند این دهید که: أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُنا ای لا یملک لنا نفعا فی الآخرة وَ لا یَضُرُّنا، و لا یملک لنا ضرّا فی الدّنیا. «وَ نُرَدُّ عَلی‌ أَعْقابِنا» این اعقاب در قرآن جایها مذکور است گاه بردّ و گاه بانقلاب، و ذکر عقب در آن مستعار است، و جمله کنایت است از بازگشتن از دین.