ململ

معنی کلمه ململ در لغت نامه دهخدا

ململ. [ م َ م َ ] ( اِ ) قسمی از پارچه سپید. ( ناظم الاطباء ). قسمی پارچه سفید از پنبه شبیه به چلوار لکن نازکتر از آن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه ململ در فرهنگ معین

(مَ مَ ) (اِ. ) نوعی پارچة نخی سفید و نازک .

معنی کلمه ململ در فرهنگ عمید

نوعی پارچۀ نخی سفید و نازک.

معنی کلمه ململ در فرهنگ فارسی

نوعی پارچه نخی سفیدونازک
( اسم ) قسمی پارچه نخی نازک و لطیف که از آن چارقد و جامه تابستانی دوزند : [ پیراهنش به چسبیده بود و از زیر ململ نازکی که بتن داشت موهای زبر پر پشت سیاهش شناور تو عرق تنش بود . ] ( تنگسیر . ۱٠ )

معنی کلمه ململ در ویکی واژه

نوعی پارچة نخی سفید و نازک.

جملاتی از کاربرد کلمه ململ

من در آتش عشق در تململ بودم و با خاطر در تأمل، که آفتاب جمال و ماه کمال از مشرق وصال بمغرب زوار فرو شد.
ته ململه بال، مشت‌ها کردی مرجون ره عاشق منْمهْ که گور ورمه ته ارمون ره