ملماز. [ م َ ] ( اِ ) گونه رنگرزان بود که جامه بدان رنگ کنند. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 188 ). گونه رنگرزان بود که جامه بدان زرد کنند. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). رنگی و گونه ای باشد که رنگرزان جامه بدان رنگ کنند و آن را مَلمیز نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) : دلبرا زوکی مجال حاسد غماز تو رنگ من با تو نبندد بیش از این ملماز تو.رودکی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 188 ).
معنی کلمه ملماز در فرهنگ معین
(مَ ) (اِ. ) = ملمیز: رنگی که رنگرزان پارچه را بدان رنگ کنند.
معنی کلمه ملماز در فرهنگ عمید
رنگی که رنگرزان با آن جامه رنگ کنند.
معنی کلمه ملماز در ویکی واژه
ملمیز: رنگی که رنگرزان پارچه را بدان رنگ کنند.
جملاتی از کاربرد کلمه ملماز
دلبرا، زوکی مجال حاسد غماز تو رنگ من با تو نبندد بیش ازین ملماز تو