ملج

معنی کلمه ملج در لغت نامه دهخدا

ملج. [ م ُ ل ُ] ( اِ ) گونه ای از نارون. ملچ. و رجوع به ملچ شود.
ملج. [ م ُ ل َ ] ( اِ ) بارانک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به بارانک شود.
ملج. [ م َ ل َ / م َ ] ( ع مص ) خاییدن خسته مقل را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). خاییدن هسته میوه مقل را. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رفتن شیرناقه و خشک شدن چندانکه اندکی نمکین در پستان باقی مانده. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رفتن شیر ناقه و اندکی از آن ماندن چنانکه هر که آن را بچشد طعم نمک در دهان خود احساس کند. ( از اقرب الموارد ).
ملج. [ م َ ] ( ع مص ) شیر خوردن کودک. ( تاج المصادر بیهقی ). به لبها گرفتن کودک پستان مادر را. ( آنندراج ) ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
ملج. [ م ُ ] ( ع اِ ) خسته مقل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خسته میوه مقل. ( ناظم الاطباء ). هسته مقل. ج ، املاج. ( از اقرب الموارد ).
ملج. [ م ُ ل ُ ] ( ع ص ، اِ ) بزغالگان شیرخواره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ج ِ مَلیج. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ملیج شود.

معنی کلمه ملج در فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از گونه های نارون که آنرا نارون سفید نیز گویند . این درخت را در تداول اهالی خراسان گرزم یا گرز یا گریز مینامند . سایر نامهای بومی این درخت عبارتند از : ملیج شلدار لوروت نارون کوهی لونگا قره آغاج غرغا رجبلی پشه خوار
بزغالگان شیر خواره . یا جمع ملیج

جملاتی از کاربرد کلمه ملج

وجود حجت حق صا حب الزمان کز قدر حدوث یافت بدور وی از قدم ملجا
علی که در مسجد کوفه به دست عبدالرحمن بن ملجم هنگام نماز صبح ۱۹ رمضان با شمشیر زهر آلود زخمی گشته‌بود، و در شب جمعه ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری درگذشت، در وصیتی به پسرانش حسن و حسین محل دفن خود را سفارش کرده بود.
حجة الحق عالم مطلق وحید الدین که هست ملجا جان من و صدر من و استاد من
چو شد ریش علی با خون مخضب ز تیغ عبد رحمن بن ملجم
ملکت گرفته رهزنان، برده نگین اهریمنان دین نزد این تردامنان نه جا نه ملجا داشته
همیشه تا که بپوشد زمانه جرم زمین را گهی به اطلس و اکسون گهی به شاره ملجم
ما را به غیر درگه او نیست ملجأیی در خلوت وفا ز چه بابم نمی برد
از دیگر خصوصیات بارز آقا حسین، ملجا و پناهگاه فقرا و درماندگان بوده و در رفع نیازهای مردم، سعی فراوان می‌نمود.
ملجاء سروران سرای تو شد مسند سروری مکان تو باد
عبدالرحمان بن عمرو بن ملجم مرادی قاتل علی بن ابی‌طالب در سال ۴۰ هجری/۶۶۱ میلادی است.
جز درگه تو نیست مرا ملجایی چون بنده تو را بسیست در هر جایی
در بلاذری به اشعاری از نجاشی اشاره شده که در آن معاویه را به خاطر تحریک ابن ملجم برای کشتن علی می‌ستاید. در منابع به نسبهای دیگری از عبدالرحمان اشاره شده مانند حمیاری، مرادی، کندی (به واسطه خویشاوندی با قبیله بنی جبله یا بنی حنیفه از کنده)، مصری، تجیبی (تیره‌ای از قبیله مراد) یا تجوبی (تجوب گروهی از قبیله حمیار است که توسط قبیله مراد جذب شد) و سکونی.
پناه و ملجاء عالم چو او بود بیامد درد و اندر پایش افتاد
حرم علی بن ابی طالب مکانی در شهر نجف از توابع عراق است که به اعتقاد شیعه علی، امام یکم شیعیان، در آن دفن شده است. عبدالرحمن بن ملجم مرادی که از فرقه خوارج بود، علی را در سال ۴۰ قمری کشت و بر اساس منابع اسلامی، در پشت کوفه دفن گردید که بر اساس وصیت خود، قبر او مخفی نگه داشته شد و قرن دوم هجری در عصر هارون الرشید، محل قبر علنی شد. به عقیده شیعیان، آدم و نوح هم در کنار علی دفن شده‌اند. همچنین جمع فراوانی از عالمان شیعه در این حرم مدفونند.
ز فروغ رخم او مطلع انوار هدی ملجأ شاه و گدا
بنا به کتاب حدودالعالم آتل نام شهری بوده که در کنار رودی به همین نام در ناحیه خزران قرار داشته. در لغتنامه دهخدا از آتل به عنوان رودخانه عظیمی آورده که از کوهای آس و بلغار سرچشمه گرفته و به دریای خزر می‌ریزد، که نام امروزی آن ولگا است. در میان مسلمانان خملج به پایتخت خزرها اشاره داشته یا می‌تواند نام بخشی از آتیل باشد این نام ممکن است از واژه‌های خاقان‌بالیغ برگرفته شده باشد.