ملتف

معنی کلمه ملتف در لغت نامه دهخدا

ملتف. [ م ُ ت َف ف ] ( ع ص ) گیاه در هم پیچیده و افزون شده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). بر هم پیچیده. ( ناظم الاطباء ). در هم پیچیده. پیچیده. انبوه. درهم. متکاثف. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || افزون و فراوان. || باغی که دارای گیاههای فراوان در هم پیچیده باشد. || زلف بر هم پیچیده. || سمین و فربه. || گرد و غبار بر هم نشسته و توده شده. || جامه بر خود پیچیده. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه ملتف در فرهنگ معین

(مُ تَ فّ ) [ ع . ] (ص . ) پیچیده ، درهم پیچیده (گیاه و جز آن ).

معنی کلمه ملتف در فرهنگ عمید

پیچیده، درهم پیچیده.

معنی کلمه ملتف در فرهنگ فارسی

( صفت ) پیچیده در هم پیچیده ( گیاه و جز آن )

معنی کلمه ملتف در ویکی واژه

پیچیده، درهم پیچیده (گیاه و جز آن)

جملاتی از کاربرد کلمه ملتف

تو ملتفت مشو به عدو ز آنکه خود فلک تدبیر دفع فتنه اشرار می‌کند
درهم است آن بت طناز نمی‌دانم چیست ملتفت نیست به من باز نمی‌دانم چیست
نشود هیچ کم از کوکبهٔ شاهی حسن یوسف ار ملتفت سجدهٔ یعقوب شود
در راه هرچه نفس بدان ملتفت شود گر خود بهشت باشد از آن اجتناب کن
کی بمعشوقی که هر دم عاشق او دیگریست ملتفت گردند از عین بصیرت اهل حال
و آخر نگشت خاطر تو ملتفت بد آنک شعرم بفر مدحت شه یابد اشتهار
چشم از غرور اگر چه نمی‌گشت ملتفت عجز نگاه حسرت من بی اثر نبود
ز شیوه های تو ای شاه ملک استغنا کسی که ملتفت ماست، چین پیشانیست
به سیاهی شده ای ملتفت از آب حیات ای که از حسن ترا چشم به خط و خال است