ملتزم

معنی کلمه ملتزم در لغت نامه دهخدا

ملتزم. [ م ُ ت َ زِ ] ( ع ص ) بر خود لازم گیرنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || مأخوذ ازتازی ، متعهد. ( ناظم الاطباء ). بر گردن گرفته. گردن نهاده. برعهده گرفته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- ملتزم شدن ؛ متعهد شدن. ( ناظم الاطباء ). برعهده گرفتن. پذیرفتن. به گردن گرفتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
قرضی که از ره کرمت ملتزم شده ست
هنگام آن رسید که ذمت بری کند.ابوالفرج رونی.خدمتها پذیرفت و قدری معین را ملتزم شد که هر سال بر طریق حمل به خزانه معموره او فرستد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 28 ). چیپال رسول فرستاد... و ملتزم شد که در حال فدیه ای بدهد و هر سال حمل لایق به خزانه معموره فرستد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 36 ).سعدالدین ملتزم و متکفل شد که به وجهی به حضرت عرضه دارد که هیچ مضرت و گزند به سر و مال ایشان عاید نگردد. ( تاریخ غازان ص 42 ). جزیه قبول کردند، ملتزم شدند که سال به سال برسانند. ( ظفرنامه یزدی ).
- ملتزم گشتن ؛ ملتزم شدن. پذیرفتن : پادشاه... دین حنفی را متقلد و ملتزم گشته... ( تاریخ غازان ص 96 ). و رجوع به ترکیب قبل شود.
|| مجبور و مضطر و مغلوب.
- ملتزم کردن ؛ مجبور کردن.
|| پیرو ملازم و همراه و وابسته. ( ناظم الاطباء ).
- ملتزم رکاب ؛ کسی که در رکاب بزرگی حرکت کند. آنکه همراه بزرگ یا فرمانروایی باشد.
|| ساکن و اجاره دار و مستأجر. || باج گیر و تحصیلدار. ( ناظم الاطباء ). || دست به گردن کسی اندازنده. ( از اقرب الموارد ).
ملتزم. [ م ُ ت َ زَ ] ( ع ص ) دست به گردن زده و در بر گرفته. ( ناظم الاطباء ). آنکه دست به گردنش افکنده اند. ( از اقرب الموارد ). || ملازم شده. ( ناظم الاطباء ).
ملتزم. [ م ُ ت َ زَ ] ( اِخ ) موضعی است نزدیک رکن یمانی در محاذی کعبه ، حاجتمندان در آنجا دعا می کنند. ( غیاث ) ( آنندراج ). بین حجرالاسود و باب کعبه واقع شده در مکه معظمه. ( از معجم البلدان ). نام آن جایی که در مابین در کعبه و حجرالاسود می باشد. ( ناظم الاطباء ) : از حجرالاسود تا در خانه ، چهار ارش است و آنجا را که میان حجرالاسود و در خانه است ملتزم گویند. ( سفرنامه ناصرخسرو چ برلین ص 107 ).
بوس و دعا کعبه را بر در و دستت چنانک
موضع بوسه حجر جای دعا ملتزم.خاقانی.در نشانه گاه ملتزم که مظان قبول دعوات است به قرب حجرالاسود که یمین اﷲ فی الارض است ، فراوان دعای اخلاص پیوند راند. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 54 ). طریق تو آن است که... به ملتزم روی و تضرع و زاری کنی و بگویی خداوندا در کار خود متحیرم. ( تذکرةالاولیاء ).

معنی کلمه ملتزم در فرهنگ معین

(مُ تَ زِ ) [ ع . ] (اِ فا. ) ۱ - ملازم ، همراه . ۲ - متعهد.

معنی کلمه ملتزم در فرهنگ عمید

۱. همراه.
۲. (صفت ) کسی که امری را بر عهده بگیرد، بر خود لازم گیرنده، بر عهده گیرنده.
* ملتزم رکاب: کسانی که پیاده یا سواره همراه پادشاه حرکت کنند.

معنی کلمه ملتزم در فرهنگ فارسی

برخودلازم گیرنده، برعهده گیرنده، کسی که امری رابرعهده بگیرد
( اسم ) ۱ - بر خود لازم گیرنده ( چیزی را ) بعهده گیرنده ( امری را ) . ۲ - کسی که همراه شاه یا بزرگی باشد ( پیاده یا سواره ) جمع : ملتزمین . یا ملتزم رکاب . کسی که در رکاب شاه یا بزرگی حرکت کند .
موضعی است نزدیک رکن یمانی در محاذی کعبه حاجتمندان در آنجا دعا می کنند . بین حجر الاسود و باب کعبه واقع شده در مکه معظمه .

معنی کلمه ملتزم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ملتزم (به ضم میم و و فتح تاء و زاء) به معنای ایستایی است.
قسمتی از دیوار و پایین دیوار کعبه را، که در یک سوی آن حجر الاسود و در سوی دیگرش باب کعبه قرار دارد، ملتزم می نامند.
← وجه تسمیه به ملتزم
در روایتی آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) صورت و دست های خود را روی این قسمت از دیوار قرار می داد.
← محل استجابت دعا
یکی از کارهایی که در این جا انجام می شود، آن است که بنده دست را بر دیوار این بخش گذاشته، و به گناهان خود اعتراف کند.امام صادق فرمودند: «فإنّ هذا مکانٌ لم یقرّ عبدٌ لربّه بذنوبه ثمّ اسْتغفرالله الاّ غَفَر الله له؛ هیچ بنده ای در این جا اعتراف به گناهانش نمی کند، و طلب استغفار نمی نماید، جز آن که خداوند او را می بخشد.»

جملاتی از کاربرد کلمه ملتزم

در سال ۱۲۹۰ هجری قمری و در سفر اول ناصرالدین شاه به اروپا، امامقلی عمادالدوله یکی از همراهان اصلی شاه و به اصطلاح از ملتزمین رکاب بود.
آن تن فرسوده درد دریغ، آن رخ آلوده گرد افسوس، مصرع: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد. آن جسم ضعیف را تاب بیماری نیست و آن جان نحیف را توان بی غمگساری نه.اگر من خود حاضر بودم بی غمخوار و پرستار نمی ماندی و به طول مرض گرفتار نمی گشتی. بلی مرید را مرشد باید و بیمار را به سعی تیمار اندیش صحت افزاید. مراهم رنج روحانی بواسطه حرمان حضور نواب اشرف والا بسیار است. ملالت و رنج سرکار سربار غم ها و مزید الم ها شد. انشاء الله تاکنون از خستگی رستگی خاسته و روان را با سلامت پیوستگی افتاده. بقیه دردها به فر قربت درمان خواهد یافت. و خاطر بر مدارج ارمان فیروزمند خواهد شد. خوشا حال شما که نواب اشرف را ملتزم حضورید و مکتسب سرور. مرا از شما در هیچ حال فراموشی نیست شما را هم از ما و تذکر شوق و حرمان ما خاموشی مباد.
بهر او «سندی شاهک» قتل آن مظلوم را ملتزم شد چون اعانت بر شقی اشقا کند
امین‌السلطان در سفر اول خراسان در سال ۱۲۸۴ (۱۲۴۶ خورشیدی) و سفر گیلان ۱۲۸۶ (۱۲۴۸ خورشیدی) از همراهان ناصرالدین‌شاه و یا باصطلاح از ملتزمین رکاب شاه بوده و دقیقه‌ای از او منفک نمیشده است.
ما السعی الا فی رضاه بملتزم ما الطوف الا حوله بحلال
بس بود ثنائی بس گفتار تو وزین پس نه ملتزم مدح و نه معتقد ذم باش
بوس و دعا کعبه را بر در و دستت چنانک موضع بوسه حجر جای دعا ملتزم
میل این را ترک آن شد ملتزم شاد گردی زین از آن داری الم
گه ملتزم پاس که شاه است به مشکوی گه بر در کریاس که بارست به ایوان
آفرین بر آن پدر که چندین پسر از او در سفری چنین، ملتزم موکب مسعودند و هم در جانثاری و جلادت شعاری عدیل ونظیر ندارند.
نطق، در مدحت این، ملتزم نای کلو است آز، با نعمت آن، خادم طبل شکم است
المنتظم و ملتقائط الملتزم فی اخبار الملوک و الامم کتابی است که ابن جوزی در قرن ششم ه‍.ق به تألیف آن همت گماشته‌است. در این کتاب شرح وقایع از آغاز آفرینش تا سال ۵۷۲ ه‍.ق می‌باشد. مؤلف، بیش از شرح رویدادهای تاریخی، به دانشمندان و شخصیت‌های دینی معاصر خویش پرداخته‌است. این اثر در باب تاریخ عراق-بغداد در عصر سلجوقیان، اهمیت فراوانی دارد و روابط سلجوقیان با خلافت را به همراه جزئیات شرح می‌دهد. به علت سکونت نویسندهٔ اثر در بغداد و ناظر بودن او بر بسیاری از اتفاقات، مطالب ذکر شده از او، نایاب است.