ملازمان

معنی کلمه ملازمان در لغت نامه دهخدا

ملازمان. [ م ُل ْ لا زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باوندبور است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 410 تن سکنه دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه ملازمان در ویکی واژه

جمع ملازم، همراهان، فرمانبرداران.

جملاتی از کاربرد کلمه ملازمان

چه زیان ملازمان را که تفقدی نمایند بگدا که نیست بارش بحرم سرای شاهی
در روز ۳۰ مرداد، محمدحسن میرزا، برادر احمدشاه به‌عنوان ولیعهد معرفی شد و محمدعلی شاه که تلاشش برای ماندن در ایران به نتیجه نرسیده بود، مجبور شد در روز ۱۸ شهریور به همراه چهل نفر از بستگان و ملازمان خود از ایران خارج شود و به شهر اودسا برود.
در سال ۱۵۷۱ آراکی موراشیگه به منظور گسترش قدرت خود در ولایت ستسو در نبرد شیرای‌کاوارا شرکت کرد و بر وادا کوره‌ماسا که از ملازمان نوبوناگا بود، پیروز شد. با این پیروزی توانست توجه و تحسین اودا نوبوناگا را نسبت به خود جلب کند و نوبوناگا به وی اجازه داد که بجای خدمت به خاندان میوشی به وی خدمت کند.
امده است سلطان ملازمان و همراهانش برای شکار از منطقه کیجابور در حوالی روستای بندپی عبور می‌کرد که به دختر زیبارویی بر می‌خورد، و دستور می‌دهد تا دختر را به بارگاه او بیاورند.
ملازمان جناب تو خالداً فی‌الخلد مخالفان رضای تو دایماً فی‌النار
پادشاها ملازمان درت به یقینم که نیک نپسندند
ای بر در سرای تو هر صبح آفتاب تا شام کرده فره چرانی ملازمان
ماه نو عید و صد چنین باد میمون به ملازمان استاد
به ملازمان مهدی که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
معاندان ترا باد تیر در دیده ملازمان ترا دربر از دعا جوشن
از سال ۱۱۸۰ تا ۱۱۸۵، جنگ گنپی بین خاندان تایرا و خاندان میناموتو که مدت‌ها برای ایجاد نفوذ بر امپراتور ژاپن و دربار امپراتوری در کیوتو، به شدت رقابت می‌کردند، با پیروزی خاندان میناموتو تحت رهبری میناموتو نو یوریتومو، با تأسیس شوگون‌سالاری کاماکورا و پس از اعلام خود به عنوان شوگون و آغاز دوره کاماکورا به پایان رسید. سپس خاندان هوجو به قدرت رسیدند و ژاپن را از شهر کاماکورا، کاناگاوا اداره کردند، در حالی که امپراتور و دربار امپراتوری وی در پایتخت رسمی هی‌آن-کیو باقی ماند. انحصار قدرت هوجو و همچنین عدم پاداش پس از شکست حمله مغول در حمله مغول به ژاپن، منجر به کینه‌توزی در بین ملازمان خاندان هوجو شد.
راست شود. پس به موجب این مقدمات واضح و قضایای لایح، ظاهر می گردد که تیغ و قلم و دین و ملک، توامان و ملازمان اند.
نخست خواست یکی از ملازمان درش کند حقوق نمک بر موالیش اظهار
یک چند تن از ملازمانم دیدم که برویش اوفتاده