مقدماتی

معنی کلمه مقدماتی در لغت نامه دهخدا

مقدماتی. [ م ُ ق َدْ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب به مقدمات : تحصیلات مقدماتی.

معنی کلمه مقدماتی در فرهنگ فارسی

منسوب به مقدمات

جملاتی از کاربرد کلمه مقدماتی

این قول آن است که غرض ما اندر تالیف این کتاب آن است. و ما را اندر بیان این قول حاجت است به مقدماتی که جز بدان مقدمات نفس جوینده این علم بر این معنی مطلع نشود.
و در بیان این حقایق بمقدماتی حاجت افتد که مستمع بشناخت آن مقدمات بر تقریر بیان آن حقائق واقف تواند شد ان شاء الله که چنان روشن و مبرهن نموده اید که بر مایدهٔ فایدهٔ آن خواص و عوام بحسب استعداد خویش محظوظ و بهره مند شوند «اللّهم اجعل التّوفیق رفیقنا و الصّراط المستقیم طریقنا بجودک و کرمک.»
مسابقه دارای ۱۴ مرحله مقدماتی (شامل ۷ گروه خانم‌ها و ۷ گروه آقایان) است که از هر مرحله مقدماتی ۱ نفر برتر به مرحله نیمه نهائی راه پیدا خواهند نمود.
و محمد زکریا چو (اندر) اثبات مکان و زمان از حجت عقل عاجز آمده است، اندر کتب خویش جایی گفته است که گواهی اندر اثبات زمان و مکان از مردم عامه جویند، خردمند آن که نفس ایشان را بدیهت باشد و به لجاج و برای متکلمان پرورده نشده باشد و منازعت نجویند. (و) گفته است که (من) از چنین مردمان پرسیدم و گفتند که عقل های ما گواهی همی دهد که بیرون از این عالم گشادگی است که گرد عالم گرفته است و همی دانیم که اگر فلک برخیزد و گردش نباشد، چیزی هست که آن همواره بر ما همی گردد و آن زمان است. و ما گوییم (که) این سخنی (بس) رکیک است و گواهی بس ناپذیرفتنی است، از بهر آنکه نفس عامه چو مر اجسام را چنان بیند که هوا به گرد آن اندر آمده است و ظنش چنان است که هوا مکانی تهی است، گمان برد که بیرون از فلک نیز هواست، از بهر آنکه همی نداند که هوا جسمی جای گیر است چو دیگر اقسام جسم. و اگر نه چنین است، چرا ظنش نیفتد که بیرون از این عالم آب است یا خاک است به گرد آن گرفته؟ پس ظاهر شد که وهم عامه را این تصور بدان همی اوفتد که مر (این) اجسام فرودین را (-به خاصه شخص خویش را-) اندر میان هوا بیند و چنان تصور کرده است که هوا گشادگی تهی است نه جسمی. و اگر اندر شیشه مر جسم را که مر او را سه بعد است از طول و عرض و عمق مکان بودی، آن مکان نیز دراز و (فراخ) و ژرف بودی، آن گاه چو بدین صفت بودی، مکان نیز جسم بودی و جسم اندر جسم نگنجیدی. و اگر شیشه مکان بودی، مر او را از جسم فارغ کردن ممکن بودی، آن گه شیشه نیز اندر مکانی دیگر بودی و آن گاه مکان اندر مکان بودی و مکان جای گیر بودی و این محال بودی. و ما به وهم مر شیشه را از هوا و آب تهی کنیم، آن گاه گوییم: اندر شیشه مکانی فارغ است و آن مکان فارغ اندر مکان کلی است که به گرد شیشه گرفته است، پس آن گاه آن مکان که اندر شیشه است مر آن مکان کلی را پر کرده باشد و اندر او جای گرفته باشد. و چو حال این باشد و آنچه او مر مکان را مشغول کند جسم باشد، (پس واجب آید که اندر شیشه باشد جسم باشد) نه مکان. وز بهر آن چنین محال واجب آید که آنچه مر او را دراز و پهنا و بالا نباشد جسم باشد نه مکان، و مکان چیزی نیست مگر عظم جسم. نبینی که هر چه مر او را عظم نیست، مر او را به مکان حاجت نیست، بل (که) مر او را مکان نیست؟ پس بباید (دانستن که هر جسمی به جملگی خویش- خرد یا بزرگ- اندر سطح بیرونی خویش است. و لازم نیست که آنچه مر او را سطح باشد) سطحی دیگر به سطح او پیوسته باشد، که اگر چنین باشد، چنانکه گفتیم لازم آید که اجسام نامتناهی باشد، از (بهر آنکه سطح جز مر جسم را نباشد. و چو) (جسم متناهی است به سطح خویش و نهایت او سطح های اوست نه چیزی دیگر، سطح او مکان کلی اوست. و چو) جسم متناهی است به سطح خویش و بیرون از جسم کلی جسمی روا نیست که باشد و چو بیرون از او جسم نباشد سطح نباشد، (و بیرون از) جسم کلی سطحی نباشد، پس (به) سطح این جسم کلی روا نیست که چیزی پیوسته باشد، از بهر آنکه سطح بیرونی جسم جز سطحی پیوسته نباشد، (اگر چیزی بدو) پیوسته باشد. و چو ظاهر کردیم که بیرون از این عالم سطحی نیست، از بهر آنکه آنجا جسمی نیست تا مر او را سطح باشد، درست شد (که به سطح این عالم) چیزی پیوسته نیست البته. این سخن معقول است بنا کرده بر مقدماتی برهانی. مر این (را) تصور نتواند کردن کسی که حجت از وهم عامه خلق جوید.
آرکانزاس دارای شبکه‌ای از دانشگاههای دولتی و خصوصی است که شامل دو سامانهٔ دانشگاهی بزرگ می‌باشد: سامانه دانشگاه ایالتی آرکانزاس و سامانه دانشگاه آرکانزاس. دیگر دانشگاه‌های دولتی شامل دانشگاه فنی آرکانزاس، دانشگاه ایالتی هندرسون، دانشگاه آرکانزاس جنوبی و دانشگاه آرکانزاس مرکزی می‌باشد. ۱۱ دانشگاه مؤسسهٔ آموزش عالی خصوصی نیز در این ایالت وجود دارد از جمله دانشگاه هندریکس که یکی از ۱۰۰ دانشگاه برتر علوم مقدماتی در آمریکاست.