معنی کلمه مقدس در لغت نامه دهخدا
وگرنه دل چه دریغ است از کسی که بود
هزار جان مقدس فدای جور و جفاش.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 174 ).تن را چه قبولی نهی آنجا که ز عزت
صد جان مقدس را آنجا خطری نیست.سنائی ( ایضاً ص 59 ).درود و سلام و تحیات و صلوات ایزدی بر ذات و روح مقدس مصطفی و اهل بیت... او باد. ( کلیله و دمنه ). صلوات و تحیات و درود و آفرین از میان جان بواسطه سر زفان به روان مقدس و تربت مطهر... سید انبیا... باد.( اسرارالتوحید چ صفا ص 5 ).
مختلف خوابهاست کاین طبقات
زان مقدس جناب دیدستند.خاقانی.امروز بحمداﷲ... سیف الدولة والدین... وارث عهد محمود سبکتکین است و ذات مقدس جهاندار معظم اتابک اعظم... ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 71 ).و همچنین سلام و تحیت و ثنا و محمدت فرماید رسانیدن به مجلس مقدس شیخ الشیوخ... ( منشآت خاقانی ایضاً ص 509 ). کردگار یکی است که مبدع کائنات است و ذات او مقدس از آنکه او را در ابداع و ایجاد موجودات شریکی بکار آید. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 97 ).
بار خدایا مهیمنی و مقدر
وز همه عیبی مقدسی و مبرا.سعدی.- کتاب مقدس ؛ از آغاز سِفْرِ تکوین تا آخر سِفْرِ رؤیا. ( از اقرب الموارد ).
|| مورد احترام ( در بقعه ها ). که دارای حرمت است : تربت مقدس سیدالشهدا : و بیشترشبها در میان آن درخت شدی که بر در مشهد مقدس هست وخویشتن بر شاخی از آن درخت افکندی... ( اسرار التوحید چ صفا ص 34 ). بر در مشهد مقدس عمره اﷲ تعالی نشسته بود. ( اسرارالتوحید ایضاً ص 40 ). || پارسا. ( ناظم الاطباء ). پارسا. آنکه از منهیات دوری کند: مؤمن مقدس. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مقدس. [ م ُ ق َدْ دِ ] ( ع ص ) پاک کننده. ( مهذب الاسماء ). پاکیزه کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || راهب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || کشیش که تعمید دهد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || تقدیس کننده. آنکه خدای را به پاکی یاد کند : جواب داد ... از آن روز باز که دست قهر ازلی درآمد و آن معلم ملکوت را از میان مقدسان و مسبحان بیرون برد و داغ لعنت ابدی بر جبین نهاد هیچیک از ما در صوامع قدس بر قرار خود بر سر امن و سکون ننشسته است. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 388 ).