معنی کلمه مقدار در لغت نامه دهخدا
چو عذر و خدمت هرکس فزون شد از مقدار
به نزد تو همگان را فزوده شد مقدار .امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 200 ).حکم ازلی دولت و بخشش ابدی کرد
بخت ابدی را نبود غایت و مقدار.امیرمعزی ( ایضاً ص 415 ).از حقوق رعیت بر پادشاه آن است که هر یکی را بر مقدار خرد و مروت... به درجه ای رساند. ( کلیله و دمنه ). واجب است بر کافه خدم و حشم ملک که... مقدار دانش و فهم خویش معلوم رای پادشاه گردانند.( کلیله و دمنه ). در این باب این مقدار کفایت باشد. ( کلیله و دمنه ). در صومعه خویش درمیان دیوار به مقدار بالا و پهنای خویش جایگاهی ساخت. ( اسرار التوحید چ صفا ص 29 ).
مقدار شب از روز فزون بود و بدل گشت
ناقص همه این را شد و کامل همه آن را.انوری.ابن عطا گوید هر کسی را یقین دردل بمقدار نزدیکی او بود در تقوی. ( ترجمه رساله قشیریه چ فروزانفر ص 274 ).
همه درد سرم ز آن است کاین عشق
کلاه ما نه بر مقدار سر دوخت.جمال الدین اصفهانی.قبا بسته کمرداران چون پیل
کمربندی زده مقدار ده میل.نظامی.چه مقدار طعام باید خورد. ( گلستان ). به اندک مایه رنجی که بردم چه مقدار تحصیل راحت کردم. ( گلستان ).