مقاوم
معنی کلمه مقاوم در فرهنگ معین
معنی کلمه مقاوم در فرهنگ عمید
معنی کلمه مقاوم در فرهنگ فارسی
( اسم ) ایستادگی کننده مقاومت کننده جمع : مقاومین .
معنی کلمه مقاوم در ویکی واژه
مقاومت کننده، ایستادگی کننده.
جملاتی از کاربرد کلمه مقاوم
با ترکتاز چشمش نیکو مقاومت کرد حقا که چون دل من حصنی حصین نباشد
که به اندک فشار میشکند پیش سختی مقاومت نکند
در نظر اول عاشق بیخود شود اگرچه در خواب بود زیرا که شراب مشاهده مرد افکن است هیچ کس را طاقت مقاومت او نبود عِنْدَ ظُهُورِ الْحَقِّ ثُبورُ الْخَلْقِ آنچه اضطراب در وجد از عاشق پدید آید ازین معنی بود و آنچه نوری گفته است بدین قریب است:
اختر مقاومت نکند با من چون زو نیم به قدر و محل کمتر