معنی کلمه مقاتله در لغت نامه دهخدا
- مقاتله کردن ؛ با هم جنگ کردن. با یکدیگر کارزار کردن. کشتار کردن : مقاتله و پیکار کنید با گروهی که پیرامن شمایند از کافران. ( ظفرنامه یزدی ).
مقاتله. [ م ُ ت ِ ل َ / ل ِ ] ( از ع ، اِ ) مردان جنگی. جنگجویان. مقاتلة : از آن جمله شصت هزار هزار درهم به عطیه و بخشش به مقاتله و اهل حرب می دادند. ( تاریخ قم ص 182 ). و رجوع به مقاتلة ( ع اِ ) شود.