معنی کلمه مفهوم در لغت نامه دهخدا
- مفهوم شدن ؛ فهمیده شدن. دانسته شدن : شرایط آن از این معنی که یاد کرده شد مفهوم می شود. ( اوصاف الاشراف ص 21 ).
- مفهوم کردن ؛ فهمیدن. دریافتن :
همه عالم گر این صورت ببینند
کس این معنی نخواهد کردمفهوم.سعدی ( کلیات چ مصفا ص 533 ).- مفهوم گشتن ( گردیدن ) ؛ فهمیده شدن. دریافته شدن. دریافته شدن. دانسته شدن :
حجت آن است که روزی کمری می بندد
ورنه مفهوم نگشتی که میانی دارد.سعدی.به زبان پارسی چیزی می گوید که مفهوم ما نمی گردد. ( گلستان ).
|| مضمون. مقصود. مراد. معنی. آنچه در دل و در ضمیر باشد. مضمر. || معلوم. || آنچه به فهم و ادراک درآید. ( از ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح منطق ) منطقیان در هر کلی دو امر تشخیص داده اند که عبارتند از: مفهوم و مصداق. مفهوم ، عبارت از: مجموع صفات مشترکی است که معنی کلی از آنها تشکیل گردیده است ، مانند «جسم نامی و حساس و ناطق » که بر روی هم مفهوم انسان رابه وجود می آورد. مصداق ، به همه افرادی گفته می شود که می توانند تحت عنوان آن کلی قرار گیرند، چنانکه پرویز و حسن و تقی و ایرانی و اروپائی. مفهوم و مصداق نسبت معکوس دارند به این معنی که هرچه مفهوم غنی تر وپرمعنی باشد مصداق محدودتر خواهد بود و بالعکس ، چنانکه مفهوم انسان غنی تر از مفهوم حیوان است زیرا بایدبر مفهوم حیوان ( جسم نامی حساس ) ناطق اضافه شود تا مفهوم انسان به دست آید، لیکن مصداقش از آن کمتر است زیرا سگ و اسب و مرغ و ماهی... را شامل نیست. ( مبانی فلسفه تألیف سیاسی ص 222 ). || ( اصطلاح اصول ) نزد اصولیان خلاف منطوق است و عبارت از امری است که لفظ دلالت بر آن کند نه در محل نطق ، مانند مفهوم شرط: «ان جائک علی فاکرمه » که مفهوم آن می شود؛ اگر علی نزد تو نیامد اکرامش مکن. بحث است که آیا مفهوم حجت است یا نه ، یا جملات شرطیه ، وصفیه ، عدد و غایت را مفهوم هست یا نه ، و پس از آنکه مفهوم هست حجت است یا نه ، مفهوم اگر مفید همان حکم منطوق بود، نهایت با شدت و قدرت زیادتر و یا با اولویت آن را مفهوم موافق گویند، مانند «ولا تقل لهما اف »؛ یعنی به پدر و مادر خود کلمات زجر و ضجرت آمیز مگویید. و مفهوم آن این است که آنها را به طریق اولی ناسزا نگویید و مضروب مکنید. و مفهوم مخالف آن است که مفید حکمی مخالف با حکم منطوق باشد، چنانکه در مثال بالا گذشت. مفهوم موافق را لحن خطاب و فحوای خطاب هم گویند. در اینکه مفهوم شرط حجت است اختلاف است و فرقی نیست بین آنچه بعد از ادوات شرط باشد یا آنچه صریحاً یا تضمناً دلالت بر تعلیق کند و در اینکه مفهوم غایت حجت است نیز حرف است ،عده ای آن را حجت دانند. مثلاً جمله «اتموا الصیام الی اللیل » یا «صوموا الی اللیل » و «لاتقربوهن حتی یطهرن » در اول و دوم مفید این است که شب باید افطار کرد و مثال سوم مفید است که پس از پاکی می توان مضاجعت کرد. و همین طور است بحث در مفهوم صفت ، مثل «الامیر زید و الشجاع عمرو» که تقدیم صفت افاده حصر کرده است و در اصل «زید امیر» بوده است و عدول کرده است از ترتیب طبیعی برای افاده حصر و همین طور است در مفهوم القاب ، مانند آنکه گفته شود «اکرموا عیسی رسول اﷲ» در صورتی که کلمه رسول لقب او شده باشد که از آن چیزی فهمیده نمی شود، یعنی القاب مفهومی ندارند و همین طور است مفهوم اعداد، مثل «اًن تستغفر لهم سبعین مرة فلن یغفر اﷲ لهم » و مفهوم وصف مانند «اکرم کل رجل عالم » و «فی سائمة زکوة» و«ربائبکم اللاتی فی حجورکم » و «البیعان بالخیار ما لم یفترقا» و «لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء اًن أردن تحصناً» . محققان اصولیان گویند مفهوم شرط و وصف حجت است و غایت و عدد و حصر را مفهوم نیست و عده ای کلیه مفاهیم را حجت می دانند و برعکس. ( فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ). مقابل منطوق است ، منطوق یک کلام عبارت است از معنی آن که در زمان تکلم به الفاظ آن کلام بلافاصله و بدون تفحص و تفرس ذهن در خاطر شنونده خطور می کند. گاهی این معنی پس از خطور در ذهن نردبان وصول به معنی دیگر همان کلام است و آن را مفهوم نامیده اند، چنانکه در ماده 24 قانون مدنی می گوید: «هیچکس نمی تواند طرق و شوارع عامه و کوچه هایی را که آخر آنها مسدود نیست تملک نماید». اولاً منطوق عبارت است از: کوچه ای که آخرش مسدود نیست قابل تملک نیست. ثانیاً مفهوم عبارت است از: کوچه ای که آخرش مسدود است قابل تملک است. هر عبارتی منطوقی دارد ولی لازم نیست که حتماًمفهوم هم داشته باشد چنانکه ماده قانون مدنی که می گوید: «هیچکس نمی تواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد» فقط منطوق دارد و مفهوم ندارد. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.