مفروض

معنی کلمه مفروض در لغت نامه دهخدا

مفروض. [ م َ ] ( ع ص ) واجب و فریضه کرده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فرموده ٔخدای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آنچه خدا بر بندگان خود واجب ساخته است. ( از اقرب الموارد ). || فرض کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). فرض شده. مُتَصَوَّر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || سوفار کرده و رخنه کرده شده از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بریده کرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بریده بریده کرده. قوله تعالی : لاَ َٔتخذن من عبادک نصیباً مفروضاً؛ ای مقتطعاً محدوداً. ( ناظم الاطباء ). مقطوع محدود. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه مفروض در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) واجب کرده شده . ۲ - (ص . ) فرض شده .

معنی کلمه مفروض در فرهنگ عمید

فرض شده، واجب.

معنی کلمه مفروض در فرهنگ فارسی

فرض کرده شده، آنچه خداوندبربندگان فرض وواجب نموده
( اسم ) ۱ - فرض کرده تصور شده . ۲ - آنچه خدا بر بندگان فرض و واجب کرده .

معنی کلمه مفروض در ویکی واژه

واجب کرده شده.
فرض شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مفروض

وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ نقلهم عن مألوف العادة الی معروف الشریعة و مفروض العبادة و بیّن انّ البشر بشر و ان کان من الصّحابة و لا ینبغی لاحد ان یأمن نفسه فلهذا اشتدّ الامر فی الشریعة بان لا یخلو رجل بامرأة لیس بینهما محرمیّة.
قوله: «وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ» یعنی المفروضة، «وَ آتُوا الزَّکاةَ» الواجبة، «وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» باجابته الی ما دعاکم الیه، «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» فانها من موجبات الرحمة.
فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً علیما بالاشیاء قبل خلقها، حکیما فیما دبّر من الفرض. فریضة نصب علی الحال المؤکّدة من قوله: و لأبویه، ای و لأبویه و لهؤلاء الورثة ما ذکرنا مفروضا، ففریضة مؤکّدة لقوله تعالی: یُوصِیکُمُ اللَّهُ...
وَ الْمُؤْتُونَ الزَّکاةَ یعنی الزّکاة المفروضة، وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ انّه واحد لا شریک له، وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یعنی البعث الّذی فیه جزاء الأعمال. أُولئِکَ سَنُؤْتِیهِمْ بیاء قراءت حمزه، و بنون قراءت باقی، و الوجه فیهما قد سبق. و اجر عظیم بهشت است.
و قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ للَّه یعنی. الصّلوات المفروضة ای لم نعتقد وجوبها و فرضها.
ز الهام ملک ثانیست حادث که بر مفروض و مندوبست باعث
نخستین بار این واژه در سال ۱۹۶۲ توسط توماس کوهن در کتاب ساختار انقلاب‌های علمی، برای توصیف تغییر در مفروضات اساسی در دوره حکمرانی یک نظریه از علم به کار گرفته شد و پس از آن در بسیاری از حوزه‌های تجربیات انسانی مورد استفاده قرار گرفت.
مربیان ارتباط بدون خشونت اینابل و میکی کستن مفروضات اساسی ارتباط بدون خشونت را به صورت زیر مشخص کرده‌اند: [۴]
شدست طاعت تو بر جهانیان مفروض زبهر آنکه توئی از جهانیان ممتاز
از تئوری اقتصاد کوچک باز در مطالعهٔ اقتصاد کلان برای مدل‌سازی اقتصادی در باب قیمت گذاری استفاده می‌شود و به ما کمک می‌کند تا برای مطالعهٔ اقتصاد هر کشوری در جهان، شرایط را برون زا فرض کنیم و بر اساس مفروضات برون زا به مطالعات بپردازیم.
در مقابل کنترل جریان به ترافیک نقطه به نقطه بین یک فرستنده و گیرنده مفروض مربوط می‌شود و وظیفه اصلی آن ایجاد اطمینان از این موضوع است که یک فرستنده سریع نمی تواند متوالیا داده‌ها را با سرعتی بیش از توانایی دریافت گیرنده، ارسال نماید. در کنترل جریان، گزارشها و فیدبکهای مستقیمی از گیرنده به فرستنده ارسال می‌شود تا به فرستنده طرف مقابل تفهیم کند که کارها را چگونه انجام بدهد
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً هی کفّارة لذنوبهم و قیل هی الزکاة المفروضة.
این کتاب بسیاری از ایده‌ها و مفروضات کلیدی اقتصاد نئوکلاسیک را مورد انتقاد قرار می‌دهد. این کتاب استدلال می‌کند که اجزای نظریه مانند منحنی‌های تقاضا، که قرار است رفتار کل مصرف‌کنندگان را نشان دهند، ساختارهای نظری هستند که پشتیبانی تجربی کمی دارند. کین نظریه بنگاه را زیر سؤال می‌برد و استدلال می‌کند که انحصارها می‌توانند نقش مفیدی داشته باشند. او همچنین بحث «سرمایه کمبریج» در دهه ۱۹۶۰ را بازبینی می‌کند تا استدلال کند که ایده‌هایی مانند سرمایه و سود تعریف‌های نادرستی هستند.
کاربرد و معنای واژهٔ «فلسفه» در طول تاریخ تغییر یافته‌است: در دوران باستان تقریباً هر جستاری را در بر می‌گرفت؛ دکارت آن را به ملکهٔ علوم تعبیر می‌کرد، نوعی توجیه نهایی؛ در زمان دیوید هیوم به دشواری می‌شد «متافیزیک» و «اخلاق» را به عنوان علوم انسانی تعبیر کرد؛ و فلسفهٔ تحلیلی معاصر که می‌خواهد تقریباً خود را به جستار مفاهیم تعریف کند. برخی نویسندگان می‌گویند فلسفه اساساً دربارهٔ تفکر انتقادی است تا باورهای مفروض ما را بیازماید. ویلفرید هاجز می‌نویسد: «در فلسفهٔ انگلیسی‌زبان (و بخش بزرگی از فلسفهٔ اروپا) شما یادمی‌گیرید که چیزی را از روی اعتماد نپذیرید، به‌ویژه اگر واضح و تردیدناپذیر به نظر آید.»
اسطوره‌های آفرینش داستان‌هایی نیستند که به‌طور دقیق و علمی چگونگی پیدایش جهان را توضیح دهند، اما آن‌ها به ما کمک می‌کنند تا جایگاه خود را در جهان درک کنیم. اسطوره‌های آفرینش، مبنای یک جهان‌بینی را فراهم می‌کنند که به ما می‌آموزد چگونه با طبیعت، هر جهان معنوی مفروض و یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. آن‌ها به ما می‌گویند که جهان از کجا آمده است و ما چگونه به آن تعلق داریم. یک اسطوره آفرینش به‌عنوان سنگ بنای تشخیص واقعیت اصلی از واقعیت نسبی و منشأ و ماهیت وجود از عدم وجود عمل می‌کند.
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ، یعنی یمنع الزکاة المفروضة و کلّ حق اوجبه اللَّه فی ماله، فعلی هذا الخیر المال و قیل الخیر الاسلام و المراد به الولید بن المغیرة، کان یمنع بنیه و بنی اخیه و لحمته من الاسلام، مُعْتَدٍ، یظلم الناس بلسانه و یده مُرِیبٍ ای.
بعد از نماز و آنچه ز مفروض طاعتست ورد دعای تست مرا مونس ضمیر
علاوه بر مفروضات محیطی در حسابداری، برای ثبت و گزارشگری مالی، به رهنمودها و دستورالعمل‌های روشن‌تر و مشخص تری نیز نیاز می‌باشد، این دستورالعمل‌ها که به اصول حسابداری موسوم می‌باشند در مقایسه با مفروضات حسابداری، بیشتر جنبه اجرایی و کاربردی دارند. چهارچوب اولیه و زیربنایی حسابداری ابتدا به وسیله مفروضات شکل می‌گیرد و سپس بوسیله اصول حسابداری عملی می‌گردد.
موجود باشد که به ازای یک عدد صحیح و مفروض