مغسل

معنی کلمه مغسل در لغت نامه دهخدا

مغسل. [ م َ س ِ / س َ ] ( ع اِ ) جای مرده شستن. ج ،مغاسل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مرده شوی خانه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مکان شستشو. ( از اقرب الموارد ).
مغسل. [ م ِ س َ ] ( ع اِ ) هرچه بدان چیزی شویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) گشن بسیار برجهنده که به گشنی او باردار نگردد ناقه ، و کذا الرجل. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). گشنی که گشنی بسیار کند و باردار نگرداند. ( ناظم الاطباء ).
مغسل. [ م ُ س ِ ] ( ع ص ) غسل دهنده. ( غیاث ).
مغسل. [ م ُ س َ ] ( ع ص ) غسل داده شده. ( غیاث ).
مغسل. [ م ُ غ َس ْ س ِ ] ( ع ص ) داروها که بیماری سپیده چشم و مانند آن را زایل کند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : صفت دارویی مغسل. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ).

معنی کلمه مغسل در فرهنگ معین

(مَ سَ ) [ ع . ] (اِ. ) جای مرده شستن . ج . مغاسل .
(مِ سَ ) [ ع . ] (اِ. ) چیزی که با آن چیزی را بشویند.

معنی کلمه مغسل در ویکی واژه

چیزی که با آن چیزی را بشویند.
جای مرده شستن.
مغاسل.

جملاتی از کاربرد کلمه مغسل

۱۹ سال بعد در سال ۱۳۹۴ رسانه‌های عربستانی از دستگیری عامل انفجار احمد المغسل خبر دادند.
گفت تا وی را به مغسل آورند مرغ چون مرد از قفس بیرون برند
روی از مغسل به آن ویرانه کرد جای در ویرانه چون دیوانه کرد