مغازه

معنی کلمه مغازه در لغت نامه دهخدا

( مغازة ) مغازة. [ م ُ غازْ زَ ] ( ع مص ) شتابی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مبادرت کردن. ( از اقرب الموارد ). غاززته مغازة و غزازاً؛ مبادرت کردم او را و شتابی نمودم و پیش رفتم او را. ( ناظم الاطباء ).
مغازه. [ م َزَ / زِ ] ( اِ ) مأخوذ از ترکی ، دکان بزرگ و ترکان این لفظ را از مگازن فرانسه گرفته و فرنگان از مخزن تازی اخذ کرده اند. ( ناظم الاطباء ). مأخوذ از ماگازن فرانسه و اصل ماگازن مخزن عربی است. دکان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کلمه ای است مأخوذ از «مخزن » عربی ( جای ذخیره ) و آن به جائی اطلاق شود که اشیاء و کالاها همچون مواد غذائی و خواربار و جز اینها را در آن بطور منظم جای دهند فروش را مانند مغازه گندم فروشی ، مغازه پارچه فروشی ، مغازه خواربار و لبنیات فروشی ، مغازه آجیل و شیرینی فروشی. ( از لاروس ). در تداول فارسی امروز این کلمه معادل دکان به کار می رود. و رجوع به دکان معنی اول شود.

معنی کلمه مغازه در فرهنگ معین

(مَ زِ ) [ فر. ] (اِ. ) دکان ، انبار.

معنی کلمه مغازه در فرهنگ عمید

= دکان

معنی کلمه مغازه در فرهنگ فارسی

دکان، انبار، مخزن
( اسم ) دکان بزرگ .
شتابی کردن مبادرت کردن

معنی کلمه مغازه در ویکی واژه

negozio
دکان، انبار.

جملاتی از کاربرد کلمه مغازه

که توقف در آن مغازهٔ دود داشت از بهرشان فراوان سود
در آن مغازه روی دید ماری گرفت او را بدست از اختیاری
اندر مغازه تنم، ای جان نازنین تو پادشاه روح و دلم پرده دار تست