معلومات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ معلومة تأنیث معلوم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). چیزهای دانسته شده و علوم. ( ناظم الاطباء ) : خلاقی که معلومات مبدعات فطرتش از کمال قدرت او یک داستان است. ( جهانگشای جوینی ). دریغ از شما که معلومات خود را به مجهولات ارباب غرض مشوب می سازید. ( میرزاتقی صاحبدیوان علی آباد ). - الایام المعلومات ؛ ده روز ذی الحجه. ( منتهی الارب ). ده روز ذی حجه که حاجیان حج می کنند. ( ناظم الاطباء ). دهه اول ذی الحجه و آخر آن روز قربان است. ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه معلومات در فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ج . معلوم ، دانسته ها، مجموعة آگاهی ها.
معنی کلمه معلومات در فرهنگ عمید
مجموعۀ آگاهی ها و اطلاعات.
معنی کلمه معلومات در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع معلومه ( معلوم ) : خلاقی که معلومات مبدعات فطرتش از کمال قدرت او یک داستان است .
معنی کلمه معلومات در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَّعْلُومَاتٍ: معلومها - دانسته شده ها - مشخصها معنی حِکْمَةَ: معرفت علمی است در حدی که نافع باشد -علمی که کاربردی باشد -نوعی حکم که سستی در آن نیست(بر وزن فعلة که وزنی است مخصوص افاده نوع ، یعنی دلالت بر نوع معنائی میکند که در این قالب در آمده پس حکمت به معنای نوعی احکام و اتقان و یا نوعی از امر محکم و متقن اس... ریشه کلمه: علم (۸۵۴ بار)
معنی کلمه معلومات در ویکی واژه
معلوم ؛ دانستهها، مجموعة آگاهیها.
جملاتی از کاربرد کلمه معلومات
پس از این چهار حواس که ذکر ایشان گذشت، بی پنجم آن که سمع است یکی ببیند ویکی ببوید و یکی بچشد و یکی بیساود و روا باشد که اندر دیدن این عالم بدیع و بوییدن چیزهای خوش و چشیدن نعمتهای نیکو و بسودن چیزهای نرم مر عقل را دلیل گردد به معرفت و به خداوندش راه نماید؛ از آن که بداند که: عالم محدث است که محل تغیر است و آنچه از حادث خالی نباشد محدَث بود و این را آفریدگاری است نه ازجنس آن که مکوَّن است و آفریدگار او مکون و آن مجسَّم است و آفریدگار او مجسِّم و آفریدگارش قدیم است و آن محدَث و آفریدگارش نامتناهی و آن متناهی و قادر است به همه چیزها و بر همه کارها و عالم است به همه معلومات و تصرفش اندر ملک جایز است آنچه خواهد تواند از فرستادن رسولان با برهانهای صادق. اما این جمله بر وی واجب نباشد تا وجوب معرفت به سمع معلوم خود نگرداند و آنچه موجَب سمع است و از این است که اهل سنت فضل نهند سمع را بر بصر اندر دار تکلیف.
وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری دعوت شد و نزد او و وزیرش صاحب بن عباد میزیست و ریاست روحانی شیعیان به او واگذار شد. به شهرهای خراسان، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و برای زیارت به حجاز و عراق رفت و در شهرهای کوفه و بغداد، علما از معلوماتش استفاده کردند و به ایران بازگشت و در سال ۳۸۱ در ری درگذشت.
آنی از حاکم و پیشکار غافل مباش. با حاجی سید میرزا البته ترک مکاتبه و مماشات مکن. از حیله و پیله دشمن های نزدیک هراسان زی. اگر از من شنیده بودی کار به اینجا نمی رسید. با عرب ها راه برو، دل بجوی. با برادرها پدری کن. از راحت خانه نشینی بگذر. بر نوایب و تلبیس مردم بردباری نمای، و به روی خود میار. زود زجر و چاره پرداز باش. خلق را وسعت بده، با حاکم و پیشکار گرم ونرک و سازگار باش. چاره فساد کار خود و عناد دشمن را از ایشان بخواه. فریب نوید و پیمان مردم مخور. عاشق خیالات و معلومات خود مباش. نزدیک به چهل سال پند نمی خواهد و اگر ناصح آزموده بگوید نشنودن از نفهمیدن بدتر است زیاده حاجت نیست.
ای رسته ز منت معلم معلومات تو، بی تعلم
چو اعیان جمله معلومات اویند بعلم او اعیان بی گفتگویند
علمش تقاضای معلومات نمود، عالم صفات پدید آورد، یعنی قدرت بروز کرد، پس از تجلی ذات اشعه صفات صوت اسماء جلوه گر گردید. هوالاول والاخر و الباطن و الظاهر.
مراتب در طولِ سالها همنشینی و اُنس و الفت با اهالیِ شعر و ادب و موسیقی همواره سعی کرده است تا بر معلومات و آموزههای خویش بیافزاید و از این حیث میتوان او را در زمرهی دانشآموختگانِ عالیِ مکتبِ شعر و موسیقیِ اصفهان دانست.
استونهنج یک، که امروزه بهزحمت قابل تشخیص است حدود ۳۱۰۰ پ.م. ساخته شد. این تاریخ یکی از معدود معلوماتی دربارهٔ استونهنج است که باستانشناسان بر آن اجماع دارند.
عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ من انواع الهدی و البیان و قیل: عَلَّمَ الْإِنْسانَ یعنی: النّاس کلّهم ما لم یعلموا من الکتابة و الحرف و غیرها ممّا فیه صلاح دنیاهم و دینهم. قال اللَّه تعالی: وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً. و انّما علّمهم ما لم یعلموا بالضّرورة و نصب الادلّة علی بعض المعلومات. و قیل: عَلَّمَ الْإِنْسانَ یعنی: آدم (ع) علّمه الاسماء کلّها. و قیل: الانسان محمد (ص) بیانه و علّمک ما لم تکن تعلم.
زانچه بر جان نبشت در بوتات شاخ علمست و میوه معلومات
مطلب از ته کردن زانوست تحصیل شکست ورنه معلومات عالم در دل آگاه ماست
و از فضل و شرف ایام معلومات آنست که ابراهیم خلیل را در آن خواب نمودند بذبح فرزند، و آن قصه برفت، و تشریف بیافت. و موسی کلیم در آن وعده مناجات یافت، گویند که آن سی روز که وی را وعده دادند ماه ذی القعده بود و ده روز که بر افزودند از اول ماه ذی الحجة بود. فذلک قوله تعالی وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ و مصطفی را درین ده روز بشارت دادند باتمام نعمت، و اکمال دین و شریعت، و بر دشمن ظفر، و نصرت و خشنودی خداوند عز و جل، و ذلک فی قوله تعالی الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ الآیة...
معلومات ذیل از کتاب حقایق جهان گرفته شدهاست.
و نوعی دیگر از شوق بماند که در آخرت برنخیزد که نقصان ادراک در این جهان از دو وجه است: یکی آن که معرفت ادراکی است مانند دیدار پس پرده ای باریک یا دیدار به وقت اسفار پیش از آن که آفتاب برآید و این در آخرت روشن شود و این شوق منقطع شود. دیگر آن که کسی معشوق دارد که روی وی دیده باشد، ولکن موی و اعضای وی ندیده باشد و داند که آن همه نیکوست، شوق دیدار آن باشد. همچنین جمال حضرت الهیت را نهایت نیست. و اگر کسی بسیار بداند آنچه مانده باشد زیادت بود، چه معلومات وی را نهایت نیست و تا همه را نداند جمال حضرت درنیافته باشد. و این آدمی را نه در این جهان ممکن است و نه در آن جهان. که هرگز علم آدمی بی نهایت نشود، پس هرچند که در آخرت دیدار می افزاید لذت می افزاید و آن بی نهایت بود.