معنی کلمه معصم در لغت نامه دهخدا
بسا کاخا به زیر پای نادان
که گر بازش کنی دست است و معصم.سعدی.دستان که تو داری ای پریزاد
بس دل ببری به کف و معصم.سعدی.|| نام بزی.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نام بز. ( ناظم الاطباء ). نامی است برای بز. ( از اقرب الموارد ). || کلمه ای است که بدان بز را در وقت دوشیدن خوانند و گویند معصم معصم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).