معسور

معنی کلمه معسور در لغت نامه دهخدا

معسور. [ م َ ] ( ع مص ) دشواری. ضد میسور و این هر دو مصدر است و گویند: دعه الی میسوره و الی معسوره و نزدیک سیبویه صفت است و گوید که مصدر بر وزن مفعول نیامده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، معسورات. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) دشوار. دشخوار. سخت.مشکل. مقابل میسور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه معسور در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ مف . ) دشوار.

معنی کلمه معسور در فرهنگ عمید

دچار سختی.

معنی کلمه معسور در فرهنگ فارسی

دشوار، ضد میسور
( اسم ) دشوار سخت مقابل میسور .

معنی کلمه معسور در ویکی واژه

دشوار.

جملاتی از کاربرد کلمه معسور

تا گشت عمل بدو مُفَوّض میسور شد آنچه بود معسور
ز صاف می نصیبی هست دردی اذالمیسور لم یسقط بمعسور