معدم
معنی کلمه معدم در فرهنگ معین
معنی کلمه معدم در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - اعدام کننده نابود سازنده. ۲ - فقیر تهی دست درویش .
جملاتی از کاربرد کلمه معدم
معالکونی که معدم الذواتند بمعدومیت خود بر ثباتند
از آن صوفی نبیند ما سوائی سوای اوست معدم اربجایی
چو از معدم رستی حضرت اوست عیان در عین هستی وحدت اوست
بعین آنکه دارد قدرت از حق در آنقدرت بود معدم مطلق