معتضد

معنی کلمه معتضد در لغت نامه دهخدا

معتضد. [ م ُ ت َ ض ِ ] ( ع ص ) دادخواه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || یاری گیرنده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اعتضاد شود.

معنی کلمه معتضد در فرهنگ معین

(مُ تَ ض ) [ ع . ] (اِفا. ) یاری کننده ، یاری گیرنده .

معنی کلمه معتضد در فرهنگ عمید

۱. یاری کننده.
۲. یاری گیرنده، دادخواه.

معنی کلمه معتضد در فرهنگ فارسی

ابوالعباس احمد بن الموفق شانزدهمین خلیفه عباسی (مدت خلافت از ۲۷۹ ه.قتا ۲۸۹ )
یاری کننده، یاری گیرنده، دادخواه
( اسم ) ۱ - یاری کننده . ۲ - یاری گیرنده جمع : معتضدین .

معنی کلمه معتضد در فرهنگ اسم ها

اسم: معتضد (پسر) (عربی)
معنی: یاری گیرنده، نام یکی از خلفای عباسی

معنی کلمه معتضد در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] ابوالعباس احمد بن موفق بن متوکل مشهور به «معتضد» شانزدهمین خلیفه عباسی است. او در ذی الحجه سال 242 متولد شد. مادرش کنیزی رومی بنام «ضرار» بود.
در محرم سال 279 ق، معتمد عباسی مجلسی برگزار کرد و در آن سپرسالاران و فرماندهان و قضات و بزرگان را گرد آورد و به همه اعلام کرد که پسرش «مفوض» را از ولایتعهدی برکنار و برادرزاده اش متعضد را به این سمت برگزیده است.
معتضد مردی بلندقامت، لاغر اندام، شجاع و عاقل بود. نقش خاتم او «ابن طلحه» بود. معتضد فردی کم رحم و جسور و خونخوار بود و علاقه داشت کسانی را که می کشت، اعضای آنها را ببرد. وقتی به یکی از سرداران یا غلامان خاص خشم می گرفت، می گفت که گودالی بکنند و سر او را در آنجا نهند و خاک بریزند، نیم تنه پایینش از خاک بیرون می ماند و خاک بر او می ریختند و همچنان می ماند تا بمیرد. وی به زن و ساختمان علاقه زیادی داشت و برای قصر خود بنام «ثریا» چهارصد هزار دینار خرج کرد.
وقتی خلافت به او رسید فتنه ها آرام شد، امنیت شهرها بیشتر شد و قیمت ها ارزان شد و همه مخالفان با وی صلح کردند. بیت المال در زمان حکومت او، نه میلیون دینار و چهل میلیون درهم نقره و دوازده هزار اسب داشت.
از پس مرگ معتمد خلافت به ابوالعباس معتضد پسر موفق رسید وی با علویان ملایمت کرد و از فضایل علی بن ابیطالب و مذمت امویان سخن گفتن آغاز کرد. اما اطرافیانش گفتند از این کار دست بدارد مبادا کسان بر علویان فراهم شوند و مهابت عباسیان برود و خلافتشان سقوط کند.
و هم او فرمان داد تا دیوان مواریث را از میان بردارند و محبوب کسان شد و هم وراقان یعنی کتابفروشان را از فروش کتاب های فلسفه مانع شد و قصه گویان و ستاره شناسان را از نشستن بر راهها جلوگیری کرد، شخصاً به امامت جمعه می رفت در رکعت اول شش تکبیر می گفت و در رکعت دوم یکی و کسی خطبه از او نشنید.
وزارت معتضد با عبیدالله بن سلیمان وهب بود. به دوران وی کار عمرو بن لیث صفاری بزرگ شد و بر بسیاری ولایات ایران تسلط یافت و هم در آن دوران قرمطیان در کوفه به پیشوائی حمدان بن قرمط و در دیار بحرین به پیشوائی ابوسعید جنایی سر برداشتند، ابن حوشب نیز در یمن بنشر دعوت مهدی پرداخت و ابوعبدالله شیعی در افریقیه بنشر دعوت فاطمیان قیام کرد و با سران بربر جنگ های خونین کرد و زمینه سقوط دولت اغلبیان را فراهم آورد و هم در دوران معتضد نصر بن احمد سر سامانیان در ماوراءالنهر پاگرفت که در باب چهارم بیاید.
مرگ موفق و ابن کنداج که به سال 278 رخ داد مناسبات خمارویه را با بغداد بهبود داد که وی با هدایای گرانبها رضای معتضد را جلب کرد و خلیفه همه ولایت های مابین فرات تا برقه را سی ساله بدو داد و از پس وی خاص فرزندان او کرد. به گفتار ابوالمحاسن: «فرستاده خلیفه با دوازده خلعت و تیغی و تاجی بنزد خمارویه شد».

جملاتی از کاربرد کلمه معتضد

الطائع (نام کامل وی: أبو بکر عبد الکریم بن المطیع بن المقتدر بن المعتضد الطائع بالله) از خلفای عباسی در بغداد بود که از سال ۹۷۴ میلادی/ ۳۶۳ هجری تا سال ۹۹۱ میلادی/۳۸۱ هجری خلافت کرد. در دوران خلافت وی، سوریه تحت هجوم ترکان، فاطمیان و قرامطه قرار گرفته بود؛ در حالی که آل بویه به جنگ‌های داخلی روی آورده بودند و تهدیدی برای نظام خلافت به شمار نمی‌رفتند. او در سال ۳۹۳ هجری درگذشت. پس از او ابوالعباس احمد قادر به خلافت رسید.
هم دست سروری بمکان تو معتضد هم چشم آفتاب ز رای تو مستنیر
ابواحمد یحیی ابن علی ابن یحیی ابن ابی منصور آبان منجم (۲۴۱–۳۰۰ قمری) موسیقی دان و ادیب و شاعر ایرانی بود. وی کتاب رساله فی الموسیقی را برای معتضد عباسی نوشت.
با کشته شدن عبدالعزیز در سال ۲۶۵، فرزندش، احمد که از سرداران یعقوب لیث صفاری به‌شمار می‌رفت از سوی وی به امارت برگزیده شد. با خصومتی که بین بنی عباس و خاندان صفاری به وجود آمد، معتمد ولایت کرمان و پارس را به احمد داد. او نیز علیه عمرولیث طغیان نموده و به خدمت معتضد عباسی درآمد.
به کابین همی خواستش معتضد دل و جان بدیدار او کرد صرف
عبیدالله درغنا نیز بسیار زبر دست بود وبهترین آهنگها و آوازها را می‌ساخت، خلیفه معتضد هر گاه می‌خواست برای شعری آواز بسازد به عبیدالله مراجعه می‌کرد.
که چون معتمد بست رخت رحیل ز ملک جهان معتضد بست طرف
وی در سال ۲۳۳ هجری/۸۳۷ میلادی دیده به جهان گشود. در زمان امارت برادرش محمد بن عبدالله درانجام امور کشوری و لشکری به او کمک می‌کرد به همین دلیل جایگاه و منزلت والایی نزد برادرش پیدا کرد و باعث شد تا برادرش او را به عنوان جانشین خود منصوب کند. خلیفه معتضد نیز جانشینی او را تأیید کرد.
و معتمد من بعده قام راعیا و معتضد من بعد هجرانه بدر
شرکت گاز سری جدیدی از پویانمایی‌های آقای ایمنی رااز سال ۱۳۸۴ به نویسندگی و کارگردانی بهرام عظیمی تهیه‌کرد که تکیه‌کلام «خیلی خطرناکه حسن» در آن مورد توجه مردم قرار گرفت وسپس در پاییز ۱۴۰۰ سری جدید این انیمیشن با گویندگی محمد معتضدی ساخته شد.
پس گفت «لو لا الرّسوم الدّنیاویّة لما استدعیتک، فالعلم یعلو و لا یعلی‌ .» و تواند بود که او اخبار معتضد امیر المؤمنین را مطالعت کرده باشد که آنجا دیدم که روزی معتضد در بستانی دست ثابت بن قرّه‌ گرفته بود و میرفت، ناگاه دست بکشید. ثابت پرسید: یا امیر المؤمنین، دست چرا کشیدی؟ گفت «کانت یدی فوق یدک و العلم یعلو و لا یعلی.» و اللّه اعلم بالصّواب‌