معتزل

معنی کلمه معتزل در لغت نامه دهخدا

معتزل. [ م ُ ت َ زِ ] ( ع ص ) یک سو و جداشونده و کناره گزیننده. ( آنندراج ). یک سوشونده و گوشه گیرنده. ( ناظم الاطباء ). گوشه گیر. کناره گیر. کناره جوی. گوشه نشین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به اعتزال شود.

معنی کلمه معتزل در فرهنگ عمید

عزلت گزین، کناره گیر، گوشه نشین.

معنی کلمه معتزل در فرهنگ فارسی

عزلت گزین، کناره گیر، گوشه نشین
( اسم ) کناره گیرنده عزلت گزین جمع : معتزلین .

جملاتی از کاربرد کلمه معتزل

به هر چه می نگرم نور اوست در نظرم تو میل مذهب ما کن مباش معتزلی
به نزد همت تو نارواست رد سوال چنانکه رویت ایزد به نزد معتزلی
وَ طُبِعَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ استوثق منها فلا یدخلها الایمان. حجة علی المعتزلة و القدریة فی اثبات القدر و نفی الاستطاعة و احتیاج الخلق الی توفیق به یؤمنون و لو کان کما ذهبوا الیه لقال تطبعت و لم یقل و طبع علی قلوبهم و له فی القرآن نظائر کثیرة.
از شرح لامیه العجم: معتزله گروهی از مسلمانان که برآنند که افعال نیک آدمی از خداوند است و افعال زشت آدمی از خود اوست.
این هر سه آیت در این سورة حجّت است بر قدریان و معتزلیان و خارجیان و رد مذهب باطل ایشان که ایشان خیر و شر، همه از خود بینند و گویند اللَّه تعالی آلت آفرید و قوّت در وی نهاد و فرمان فرمود. بنده مستغنی شد از حق جل جلاله و او را بتوفیق و معونت حاجت نیست.
اگر شکسته شوی از گنه کنی اقرار ترا خدای ببخشد بزعم معتزلی
و آن‌چه گفتم که: «من از خداوندتعالی توفیق واستعانت خواهم»، مراد آن بود که بنده راناصر، به‌جز خداوند نباشد که وی را بر خیرات نصرت کند و توفیق زیادت دهدش و حقیقت توفیق، «موافقت تأیید خداوند بود بافعل بنده اندر اعمال صواب.» و کتاب و سنت بر وجود صحت توفیق ناطقه است و امت مجتمع، به‌جز گروهی از معتزله و قدریان که لفظ توفیق را از کل معانی خالی گویند. و گروهی از مشایخ طریقت گفته‌اند که: «التّوفیقُ هُو القُدرَةُ عَلی الطّاعةِ عندَ الإسْتِعمالِ.» چون بنده خداوند را مطیع باشد، از خداوند بدو نیرو زیادت بود و قوت افزون از آن‌چه پیش از آن بوده باشد.
یعنی الی ان تزول الدّنیا و تفنی. پس معلوم گشت که قول معتزلی باطل است که گفت: مؤمن بقتل مؤمن جاوید در آتش بماند. امّا قول مرجی که گفت: مؤمن بقتل مؤمن در آتش نشود، و کبائر وی ایمان وی را زیان ندارد، این سخن باطل است، و خلاف کتاب خدا است، فانّ اللَّه عزّ و جلّ یقول: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ، مغفرت مطلق نگفت، بلکه با مشیّت خود افکند، تا بدانند که از گناهان هست که بیامرزد، و هست که نیامرزد، تا آن گه که صاحب آن را عذاب کند، پس او را رهایی دهد از عذاب بسببی از اسباب، تا جاوید در آتش نماند.
چشم از پرتو رویش به خدا بینا شد جای آن دارد اگر کور شود معتزلی