معالجه

معنی کلمه معالجه در لغت نامه دهخدا

معالجه. [ م ُ ل َ ج َ / ل ِ ج ِ ] ( از ع ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، مداوا و علاج و چاره درد. ( ناظم الاطباء ).درمان کردن. دارو کردن. علاج کردن. شفا بخشیدن خواستن با دوا و جز آن بیماری را. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و هر کجا بیماری نشان یافتم... معالجه او بر وجه حسبت کردم. ( کلیله و دمنه ). و در معالجه بیماران متهدی شدم. ( کلیله و دمنه ). و آن درد سر او برفت و به معالجه محتاج نیفتاد و معاودت نکرد. ( چهارمقاله ص 125 ). و رجوع به معالجت و معالجة شود.
- معالجه شدن ؛ درمان شدن. علاج شدن. مداوا شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- معالجه کردن ؛ درمان کردن. دارو کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| چاره کار. ( ناظم الاطباء ). چاره کردن. در کاری کوشیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : تا آن وقت آن آفت را معالجه کنند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 100 ).

معنی کلمه معالجه در فرهنگ معین

(مُ لَ جَ یا جِ ) [ ع . معالجة ] (مص م . ) درمان کردن ، علاج کردن .

معنی کلمه معالجه در فرهنگ عمید

علاج کردن، درمان کردن.

معنی کلمه معالجه در فرهنگ فارسی

علاج کردن، درمان کردن
۱ - ( مصدر ) درمان کردن مداوا کردن علاج کردن . ۲ - ( اسم ) علاج مداوا جمع : معالجات . یا معالج. قبلی . مبارزه با بیماری قبل از عارض شدن آن پیشگیری .

معنی کلمه معالجه در فرهنگستان زبان و ادب

{cure} [پزشکی] هریک از روش های درمان‍ی، اعم از دارویی و غیردارویی

معنی کلمه معالجه در ویکی واژه

terapia
cura
معالجة
درمان کردن، علاج کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه معالجه

از سال ۱۹۸۵، بیشتر از پانزده کشور مجوز استفاده از ازن تراپی را صادر کرده‌اند و از بین هزاران بیماری که معالجهٔ موفقی داشته‌اند تعدادی از موسسات معتقدند که حتی یک مرگ یا واکنش جدی به ازن گزارش نشده‌است ولی جدیداً ۵ مورد مرگ در اثر ازن‌درمانی گزارش شده‌است.
برو معالجهٔ خود کن ای نصیحتگو شراب و شاهدِ شیرین، که را زیانی داد؟
روی نکو معالجه عمر کوته است این نسخه از علاج مسیحا نوشته‌ایم
آیا کجا معالجه ی درد دل کنند کانجا من از طبیب بپرسم دوای دل
قابلان را کند معالجه آن وین به نا‌قابلان دهد صد جان
مرض بببن و سبب جوی و خود معالجه کن طبیب کیست، فلاطون اگر شود بیمار