معنی کلمه معاطف در لغت نامه دهخدا
- معاطف جامه ؛ لابلاهای آن. درز و شکافهای آن : کیک از جامه دزد به جامه خواب خسرو درآمد و چندان اضطراب کرد که طبع خسرو را ملال افزود بفرمود تا روشنایی آوردند و در معاطف جامه خواب نیک طلب کردند، کیکی بیرون جست. ( مرزبان نامه ص 113 ).