معاد

معنی کلمه معاد در لغت نامه دهخدا

معاد.[ م َ ] ( ع مص ) برگردیدن. عود. || بازگشتن. || رد کردن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بازگردانیدن. || ( اِ ) بازگشت. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). بازگشت. عود. عودت. رجعت. مراجعت. معاودت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ( اِ ) جای بازگشت. ( منتهی الارب ). جای عود به معنی جای بازگشت. ( غیاث ) ( آنندراج ). جای بازگشتن و جای گردانیدن ومرجع و مصیر. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بازگشتن گاه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
پر گشاده هر یکی بر شوق و یاد
در هوای جنس خود سوی معاد.مولوی ( مثنوی چ خاور ص 387 ). || آن جهان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آخرت. ( اقرب الموارد ). مجازاً عالم آخرت را گویند.( غیاث ) ( آنندراج ). آخرت. قیامت. رستاخیز. آن جهان. آن سرای. مقابل معاش. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). معاد نزد اهل کلام حشر را گویند و آن دو قسم است : جسمانی و روحانی. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه بازگشت انسان است بعد از مرگ و حیات بعد از مرگ است و تصویر آن چنین است که انسان بعد از مرگ مجدداً زنده شده و در روزی که آن را روز معاد گویند به حساب اعمال وی رسیدگی و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و منعم شوند به نعم جاودانی و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود برسند و مهذب شوند به عذاب جاودانی. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفته است همان مسأله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان کلاً معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی ترین مسائل مذهبی به حساب می آورند. متکلمان که بحث و تحقیق آنها خارج از حدود مذاهب و شرایع نیست نیز مثبت معاد و زندگی بعد از مرگ اند. بطور کلی درمسأله معاد سه نظر و فرض اظهار شده است :
الف - دهریان و لامذهبان و یا بی خدایان که منکرزندگی بعد از مرگ می باشند و گویند انسان بعد از تلاشی بدن محو و نابود می شود و آنچه باقی می ماند اجزاء وموادی است که تبدیل به اشیاء و موجودات دیگر می شود.
ب - کسانی که قائل به معاد و بازگشت نفوس و ارواحند و معاد جسمانی را منکر و مردود می دانند.
ج - صاحبان ادیان که قائل به معاد جسمانی بوده و گویند همانطور که خدای متعال دربدو امر انسان را آفریده است با همین بدن مجدداً می آفریند و ثواب و عقاب و کیفر و پاداش عاید به همین بدن مادی می شود.

معنی کلمه معاد در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جای بازگشت . ۲ - رستاخیز، آخر جهان .

معنی کلمه معاد در فرهنگ عمید

۱. زنده شدن دوباره در عالم آخرت.
۲. (اسم ) عالم آخرت.
۳. (اسم ) [قدیمی] جای بازگشت.

معنی کلمه معاد در فرهنگ فارسی

بازگشتن ، بازگشت ، جای بازگشت، عالم آخرت
۱ - ( مصدر ) بازگشتن عود کردن . ۲- ( اسم ) بازگشت . ۳ - ( اسم ) جای بازگشت . ۴ - عالم آخرت جهان دیگر آن جهان : ... و بکمال قدرت و جمال حکمت اسباب معاش و معاد خلایق ساخته ... یا مصالح معاد . اموری باشد که عنایات آن حصول لذات باقی باشد .

معنی کلمه معاد در فرهنگ اسم ها

اسم: معاد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: maeād) (فارسی: مَعاد) (انگلیسی: maead)
معنی: بازگشتن، عالم آخرت، ( در ادیان ) زنده شدن دوباره ی انسان بعد از مرگ تا در روز قیامت به اعمال او رسیدگی شود، ( در ادیان ) اعتقاد به زندگی دوباره، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمان، ( در ادیان ) جهان آخرت، ( در ادبیات ) در بدیع آن است که پایان مصراع دوم به آغاز مصراع سوم باز می گردد، ( در قدیم ) محل بازگشت، جای بازگشت

معنی کلمه معاد در دانشنامه آزاد فارسی

مَعاد
(در لغت از ریشۀ عود به معنای بازگشت) یکی از اصول دین. آیاتی متعدد در قرآن بازگشت تمام موجودات را به سوی خداوند می داند (بقره، ۱۵۶؛ روم، ۱۱؛ علق، ۸؛ نجم، ۴۲). به گفتۀ قرآن، فقط انسان های ظاهراندیش منکر معاد هستند (صافّات، ۱۶؛ مؤمنون، ۸۲؛ اسراء، ۴۹؛ هود، ۷؛ سبأ، ۸ـ۷)؛ این نکته که تمامی موجودات خلقتی دوباره دارند، مکرر در قرآن ذکر شده است (یونس، ۴؛ یونس، ۳۴؛ روم، ۱۱؛ نمل، ۶۴؛ روم، ۲۷؛ عنکبوت، ۱۹). قرآن با ذکر وقایعی به امکان معاد انسان ها اشاره کرده است: الف. احیای مردگان برای حضرت ابراهیم بنا به درخواست وی (بقره، ۲۶۰)؛ ب. واقعۀ حضرت عُزَیر (بقره، ۵۹)؛ ج. قصۀ اصحاب کهف در سورۀ کهف؛ د. زنده شدن مقتولی از قوم بنی اسرائیل (بقره، ۷۳)؛ ه . زنده شدن مردگان به دعای حضرت عیسی (مائده، ۱۱۰) و زنده شدن جمعی (۷۰تن) از قوم بنی اسرائیل که درخواست نابجای رؤیت الهی را کرده بودند و صاعقه همۀ آنان را کشت؛ اما با دعا و درخواست حضرت موسی خداوند آنان را زنده کرد (بقره، ۵۵ـ۵۶). مثال دیگر در قرآن برای معاد سبز و خرم شدن باغ و بوستان های پژمرده است که در واقع رستاخیز منظم طبیعت است (حج، ۵؛ فصّلت، ۳۹). در آیات پایانی سورۀ یس داستان کسی آمده است که استخوانی پوک در دست داشت و نزد پیامبر (ص) آمد و گفت چه کسی این استخوان های پوک را زنده می کند؟ پاسخ آمد که همان کس که اول بار آن را آفرید که او به هر آفرینشی داناست (یس، ۷۹). از منظر کلامی نیز ادلۀ فراوانی برای اثبات معاد ارائه شده است که از آن جمله است ۱. اثبات تجرد (غیر مادی بودن) روح و این که پس از متلاشی شدن پیکر آدمی روحش به حیات خود ادامه می دهد. از اهمّ این ادله ۲. غایتمندبودن فعل خداوند و حکمت او در آفرینش اشیاء (برهان حکمت)؛ ۳. عدالت خداوند پاداش دادن به نیکوکاران و جزا دیدن بدکاران را اقتضا می کند (برهان عدالت) این دو برهان اخیر در قرآن ذکر شده اند. در این که معاد فقط روحانی است یا هم جسمانی و هم روحانی میان متکلمان و حکما اختلاف است. ادلۀ دینی معاد جسمانی را اثبات می کند، اما تحلیل عقلی آن از دشوارترین مسائل کلامی است. نخستین بار ملاصدرا با تأسیس اصول دوازده گانه ای، راهی نو برای اثبات معاد جسمانی مطرح کرد. در مسیحیت به فرجام زمین و زمان، رستاخیز مردگان، دجّال، بازگشت عیسای مسیح برای براندازی دجّال و نتیجۀ تاریخ درپی نابودی دنیا پرداخته می شود. مسیح، دجّال را برخواهد انداخت و همگان را در معرض قضاوت خداوند قرار خواهد داد. عقیده به آخرت در بسیاری از تمدن های باستانی وجود داشته است، خواه به صورت مبهم، مثلاً در میان یونانیان، و خواه با طول و تفصیل، مثلاً در تمدن مصر. و همراه آن، با درجات مختلف صراحت یا ابهام، مفهوم جزا شکل گرفته است، به این معنا که انسان، پس از توقفی در برزخ، به بهشت یا دوزخ راه خواهد برد. آموزۀ مسیحی، ریشه در عهد عتیق و اندیشۀ یهودی دارد که عیسی با اعتقاد به این که روزی به عنوان قاضی نهایی بازخواهد گشت آن را شرح و بسط داده است. آموزۀ یهودی خود از پیشگویی های مسیحیایی و تعلیمات مکاشفه ای که از قرون ۲پ م تا زمان عیسی رواج داشت تغذیه کرده است. محققان به تازگی بر توجه اخروی کل زندگی و عبادات مسیحیان اولیه تأکید کرده اند. برای آن ها آخرت از پیش آغاز شده بود، زیرا به عقیدۀ آن ها با نزول روح القدس در کلیسا مسیح بازگشته بود. این اعتقاد را «آخرت متحقق» نامیده اند. در ادیان بودا و هندو عقیده به چرخۀ بی پایانی از آفرینش و نابودی و بازآفرینی عالم در طول میلیون ها سال دیده می شود.

معنی کلمه معاد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] معاد واژهٔ عربی برگرفته از «عود» است و به معنای «بازگشتن»، «رستاخیز» یا «دوباره برخاستن» (پس از مرگ) است. باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است. برخی معاد را تنها جسمانی (رجعت) یا تنها روحانی (آخرت) می دانند. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهم ترین آن هاست.
کلمه ی معاد از ریشه ی ( ع و د ) و بر وزن مفعل می باشد. اسم زمان و مکان و در زبان عربی بر این وزن به کار می رود. (عود) به معنای بازگشت است. بنابراین معنای لغوی ( معاد ) زمان یا مکان بازگشت است.
معمولاً لفظ معاد در معنای اصطلاحی به کار برده می شود که منظور بازگشت به زندگانی پس از مرگ است. یعنی مرگ نقطه ی پایانی زندگانی انسان نیست،بلکه روزگاری انسان باید در محکمه عدل الهی حاضر شود و به پاسخ گویی بپردازد. بنابراین در اصطلاح، معاد به معنای بازگشت به عالم آخرت و زندگانی پس از مرگ است.
انواع باور دینی
کلمه معاد در اصطلاح دینی بیان کننده یک باور دینی است. می دانیم که باورهای دینی به طور کلی دو دسته هستند الف: باورها و اعتقادات اصلی و زیر بنایی ب: اعتقادات فرعی و روبنایی؛ عقیده و باوری که معاد عهده دار بیان آن است از دسته اول بوده و در کنار باورهای «توحید» و «نبوت» اصول سه گانه و جدایی ناپذیر ادیان توحیدی را تشکیل می دهند،
← باورتوحید
در ادیان غیرتوحیدی مفهومی ولو مشابه در بعضی وجوه با آنچه در ادیان توحیدی تحت عنوان «معاد» مطرح شده، وجود ندارد ولی باید دانست تلقی این ادیان و فرق مذهبی اساسا با برداشت و تصویری که ادیان آسمانی از مساله معاد ارائه می کنند متفاوت است.
آنچه مسلم است در اصل اعتقاد به چنین واقعه ای در آینده زندگی بشری نه بین متفکران اسلامی اختلافی هست نه بین اسلام و دیگر ادیان آسمانی مثل یهودیت و مسیحیت.
در کیفیت معاد و شرح وقایع آن نیز در کلیات شباهت های بی نظیری بین آنها یافت می شود که نشان از سرچشمه واحد آنها دارد (هر چند بسیاری از ادیان آسمانی از گزند بدخواهان تحریف گر مصون نمانده اند) لیکن در جزئیات وقایع معاد نه تنها در بین ادیان اختلاف وجود دارد بلکه گاهی در یک مساله حتی در بین اندیشمندان یک مذهب نیز اختلاف دیدگاه بوده هریک برداشتی در آن زمینه ارائه کرده ا ست.
این اختلاف نظرها در مباحثی نظیر تلقی های ادیان و متفکرین نسبت به حقیقت معاد، حقیقت مرگ وقایع پس از مرگ و عالم برزخ، وقایع قیامت، شفاعت، معاد جسمانی و روحانی و مباحثی از این دست بروز کرده و متفکرین را بر آن داشته دراین مباحث وارد میدان تحقیق و تفکر شوند و با جمع بندی میان اشارات عقلی و ادله نقلی سعی در برداشتن پرده از حقیقت این واقعه سرنوشت ساز برای حال و آینده بشر کنند.
معاد و فلسفه دین
...
[ویکی شیعه] معاد، از اصول دین اسلام به معنای بازگرداندن انسان پس از مرگ به زندگی در روز قیامت است. بنابر این اصل، همه انسانها در روز قیامت دوباره زنده می شوند اعمال آنها در پیشگاه الهی سنجیده می گردد و به کیفر یا پاداش درستکاری یا بدکاری خود می رسند. معاد در دین اسلام، اهمیت بسیاری دارد و حدود یک سوم آیات قرآن کریم، درباره معاد و مسائل پیرامونی آن است. اعتقاد به این اصل، نقشی مهم در رفتار مسلمانان و میل آنان به نیکوکاری و دوری از کارهای ناشایست دارد.
بر اساس آیات قرآن و روایات، معاد روحانی و جسمانی است هرچند در مورد کیفیت جسم در قیامت اختلاف نظر وجود دارد. مهم ترین اشکال هایی که در مورد این اصل مطرح شده است شبهه آکل و ماکول، شبهه اعاده معدوم و شبهه در مورد علم و قدرت خداوند است. قرآن کریم، برای اثبات امکان معاد به چند نمونه مشابه( مانند زنده شدن برخی انسان ها در دنیا، زنده شدن برخی حیوانات در دنیا و زنده شدن زمین و گیاهان، بعد از بین رفتن و خاک شدن) اشاره دارد. معاد با چند دلیل عقلی (مانند دلیل حکمت، دلیل عدالت، دلیل رحمت ) اثبات می شود.
معاد در لغت به معنای بازگشت و در اصطلاح متکلمان بازگشت روح به جسم در قیامت و زنده شدن دوباره او است تا به اعمال او رسیدگی شود، نیکوکاران به بهشت و نعمت های جاودانی و بدکاران به کیفر و عذاب خود می رسند.
[ویکی اهل البیت] کلیدواژه: مرگ، روز قیامت، رستاخیز، برزخ، معاد، معادشناسی، روح، بدن، پیدایش روح، اعتقادات
کلمه ی معاد از ریشه ی (ع و د) و بر وزن مفعل می باشد. اسم زمان و مکان و در زبان عربی بر این وزن بکار می رود. (عود) به معنای بازگشت است. بنابراین معنای لغوی (معاد) زمان یا مکان بازگشت است.
معمولاً لفظ معاد در معنای اصطلاحی بکار برده می شود که منظور بازگشت به زندگانی پس از مرگ است. یعنی مرگ نقطه ی پایانی زندگانی انسان نیست، بلکه روزگاری انسان باید در محکمه عدل الهی حاضر شود و به پاسخ گویی بپردازد. بنابراین در اصطلاح، معاد به معنای بازگشت به عالم آخرت و زندگانی پس از مرگ است.
کسانی که به معارف اسلامی تا اندازه ای آشنایی دارند می دانند که در خلال بیانات کتاب و سنت، سخن روح و جسم یا نفس و بدن بسیار به میان می آید و با این که تصور جسم و بدن که به کمک حس درک می شود تا اندازه ای آسان است و تصور روح و نفس، خالی از ابهام و پیچیدگی نیست.
اهل بحث از متکلمین و فلاسفه شیعه و سنی در حقیقت «روح»، نظریات مختلفی دارند ولی تا اندازه ای مسلم است که روح و بدن در نظر اسلام دو واقعیت مخالف همدیگر می باشند. بدن به واسطه مرگ، خواص حیات را از دست می دهد و تدریجا متلاشی می شود ولی روح نه این گونه است بلکه حیات بالا صاله از آن روح است و تا روح به بدن متعلق است، بدن نیز از وی کسب حیات می کند و هنگامی که روح از بدن مفارقت نمود و علقه خود را برید (مرگ) بدن از کار می افتد و «روح» همچنان به حیات خود ادامه می دهد.
آنچه با تدبر در آیات قرآن کریم و بیانات ائمه اهل بیت علیهم السلام بدست می آید این است که روح انسانی پدیده ای است غیرمادی که با پدیده بدن، یک نوع همبستگی و یگانگی دارد. خدای متعال در کتاب خود می فرماید: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَمًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ؛ تحقیقا ما انسان را از خلاصه ای که از گل گرفته شده بود آفریدیم، سپس او را نطفه ای قرار دادیم در جایگاه آرامی سپس نطفه را خونی بسته کردیم پس خون بسته را گوشتی جویده شده کردیم، سپس گوشت جویده شده را استخوان هایی کردیم، پس استخوان ها را گوشت پوشانیدیم پس از آن او را آفریده دیگری بی سابقه قرار دادیم».
از سیاق آیات روشن است که صدر آیات، آفرینش تدریجی مادی را وصف می کند و در ذیل که به پیدایش روح یا شعور و اراده اشاره می کند آفرینش دیگری را بیان می کند که با نوع آفرینش قبلی مغایر است.
و در جای دیگر در پاسخ استبعاد منکرین معاد به این مضمون که انسان پس از مرگ و متلاشی شدن بدن و گم شدن او در میان اجزای زمین چگونه آفرینش تازه ای پیدا کرده انسان نخستین می شود، می فرماید: «بگو فرشته مرگ، شما را از ابدانتان می گیرد پس از آن به سوی خدای خودتان برمی گردید».؛ یعنی آنچه پس از مرگ متلاشی گشته و در میان اجزای زمین گم می شود، بدن های شماست ولی خودتان (ارواح) به دست فرشته مرگ از بدن هایتان گرفته شده اید و پیش ما محفوظید.
[ویکی الکتاب] معنی مَعَادٍ: بازگشت گاه - محل بازگشتن - زمان بازگشتن (کلمه معاد اسم محل عود ، یا اسم زمان عود است)
معنی رَادُّکَ: تورا برگرداند (در عبارت "لَرَادُّکَ إِلَیٰ مَعَادٍ " تورا برمی گرداند معنی می شود و چون به یک وقعیت حتمی اشاره کرده ماضی آمده)
معنی قَیِّمُ: پایدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واین بدان جهت است که این کتاب خیر دنیا و آخرت پیرو خود را تامین و تضمین نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ایشان است .قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
معنی قِیَماً: پایدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واین بدان جهت است که این دین خیر دنیا و آخرت ملت خود را تامین و تضمین نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ایشان است .قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قیا...
معنی قَیِّمَةٌ: پایدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واین بدان جهت است که این کتاب خیر دنیا و آخرت پیرو خود را تامین و تضمین نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ایشان است .قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
ریشه کلمه:
عود (۳۹ بار)

معنی کلمه معاد در ویکی واژه

به مفهوم باستانی کلمه به اسم یا شهرت مع. درست شده از دو کلمه مع - آد، در آغاز ممکن است قبیله‌ای دامپرور و مهارت در پرورش گوسفند و گاو بدین عنوان نزد سایر ملل شهره بودند.
جای بازگشت.
رستاخیز، آخر جهان.

جملاتی از کاربرد کلمه معاد

نماد معاد خویش کن دانه اشک نیمه شب قافله وقت صبحدم رفت و تو مانده عقب
از فکرت تو عزم معادی شود هَبا وز قدرت تو حزم مخالف شود هدر
کرد باید ز بهر کسب معاد کاسه چون کیسهٔ خرد پر داد
معادن مغز ارکانست لیکن نباتست آنگهی مغز معادن
بتشبیه است او را حکم غالب معادش هم بجسمانی مناسب
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها ای لها الثواب و علیها العقاب ثُمَّ إِلی‌ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ فی المعاد.
سخای او گه مجلس وغای او گه جولان موالیرا دهد نصرت معادی را دهد خذلان
گر فرامش کردم از محشر مدان در اعتقاد کج نهاد کم قیامت تا معاد
نیست بیکروزه خرج جود شهنشاه هر چه نبات و معادن و حیوانست
چه کنی در سرای کون و فساد رخ فرا کن به آشیان معاد