مظروف
معنی کلمه مظروف در فرهنگ معین
معنی کلمه مظروف در فرهنگ عمید
معنی کلمه مظروف در فرهنگ فارسی
( اسم ) آنچه که در ظرف نهند یا ریزند .
معنی کلمه مظروف در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مظروف
ظرفو مظروف توهمگاه هستی حیرت است کس چه بندد طرف مستی زین پری مینا شراب
شکست کار مظروف از شکست ظرف میجوشد زبان و لب بهم ساییم تا تقریر فرساید
ز جام حسن تو جامی کشیده باده عشق مزید جودت مظروف شد لطافت ظرف
هر ظرفی با نهادن مظروف در آن تنگ تر همی شود. جز ظرف دانش که هر چه در آن نهند، وسعت گیرد.
ظرف و مظروف اعتبار عالم تحقیق نیست وهم میگوید که او گنج است و من ویرانهام
گر به مظروفش نظر داری شهی ور به ظرفش بنگری تو گمرهی
در همین کتاب، در بحث لف و نشر چنین آمده است:« زمخشری پیرامن این آیه «و من آیاته منامنکم باللیل و النهار و ابتغاوکم من فضله » گفته است که صنعت بدیعی آیه، لف است و ترتیبش این که: من آیاته منامکم و ابتغاوکم من فضله باللیل و النهار جز این که دو قرینهی دوم را فاصلهی دو قرینه ی اول قرار داده است چرا که دو قرینهی دوم مفهوم زمانی دارند و زمان و مظروفش چون شیء واحد است. بویژه که لف نیز به یگانگی یاری میکند.
بحد ظرف و استیلای مظروف بمستی اولیا را کرد معروف