مطهر

معنی کلمه مطهر در لغت نامه دهخدا

مطهر. [ م ُ طَهَْ هََ ] ( ع ص ) پاک کرده شده. ( آنندراج ). پاک و پاکیزه. ( ناظم الاطباء ). پاکیزه. پاک. نمازی کرده. نمازی شده. پاک گشته. مقدس. منزه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
ز رحمت مصور ز حکمت مقدر
به نسبت مطهر به عصمت مشهر.ناصرخسرو.دریای محیط است در این خاک معانی
هم در گرانمایه و هم آب مطهر.ناصرخسرو.مطهر گشتن نفس تو آن است
که داند کز تو ناید جز مطهر.ناصرخسرو.منم بر زبان و دل خویش ایمن
ز زلت مصفا ز شبهت مطهر.عمعق بخاری.وصفش مطهر است چو قرآن که خواندنش
بر پاک تن حلال بود بر جنب حرام.خاقانی.سنگ تهمت نگر که دست یهود
بر مسیح مطهر اندازد.خاقانی.گوگرد سرخ و مشک سیه خاک و باد اوست
باد بهشت زاده ز خاک مطهرش.خاقانی.
مطهر. [ م ُ طَهَْ هَِ ] ( ع ص ) پاک و پاک کننده. و رجوع به طهور شود.
مطهر. [ م َ هََ ] ( ع اِ ) جای طهارت. ( آنندراج ). جای تطهیر. و مکان پاک کردن. ( ناظم الاطباء ). || نزد بعضی از فرق نصاری جائی است که نفس بعد از مرگ در آن پاک شود به عذابی مانند عذاب جهنم جز آنکه این عذاب برخلاف عذاب جهنم که ابدی است متناهی خواهد بود. ( از محیطالمحیط ).
مطهر. [ م ِ هََ ] ( ع اِ ) آلتی برای پاک کردن و تطهیر نمودن. ( ناظم الاطباء ).
مطهر. [ م ُ طَهَْ هََ ] ( اِخ ) قریه ای است از توابع ساری در طبرستان و منسوب بدانجا است ابواسحاق ابراهیم بن محمدبن موسی بن هارون بن فضل بن زیدسروی مطهری. وی مردی فقیه بود. ( از معجم البلدان ).
مطهر. [ م ُ طَهَْ هََ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ مکنی به ابوالقاسم وزیر عضدالدوله دیلمی و ازنویسندگان حاذق و نیکو سیرت و پسندیده صورت و بلندهمت و بزرگ نفس و قوانین ریاست و اعمال نیک دانست. به عضدالدوله پیوست و بخدمت او موسوم شد. و رجوع به تجارب السلف ص 241 و ذیل ص 444 شد الازار چ قزوینی شود.
مطهر. [ م ُ طَهَْ هََ ] ( اِخ ) ابن محمد الحسنی جرموزی. رجوع به جرموزی و اعلام زرکلی ج 3 ص 1048 شود.
مطهر. [ م ُ طَهَْ هََ ] ( اِخ ) ابن محمدالزیدی ملقب به «المتوکل علی اﷲ». رجوع به متوکل علی اﷲ شود.
مطهر. [ م ُ طَهَْ هََ ] ( اِخ ) محمدبن یحیی بن احمد ملقب به فخرالدین ، از ائمه زیدیه یمن است. بعد از وفات پدرش در جبل صنعاء با او بیعت کردند. کار او بالا گرفت و قسمت وسیعی از یمن را مالک شد. آنگاه ترکها با او جنگهای طویل کردند. پس بااو از در مصالحه وارد شدند و آنچه برای او باقی ماند، صعدة و کوکبان و توابع آنها بود تا اینکه در سنه ٔ980 هَ.ق. وفات یافت. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1001 ).

معنی کلمه مطهر در فرهنگ معین

(مُ طَ هَّ ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) تطهیر شده ، پاک شده . ۲ - (ص . ) پاک ، پاکیزه .
(مُ طَ هِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) تطهیرکننده ، پاک کننده .

معنی کلمه مطهر در فرهنگ عمید

پاک کننده.
پاک شده، پاک و پاکیزه.

معنی کلمه مطهر در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان دابوبخش مرکزیشهرستان آمل دشت معتدل مرطوب . دارای ۵۵۵ تن سکنه رودخانه هراز آنرا مشروب میسازد .
پاک کننده، پاک شده، پاک و پاکیزه
( اسم ) تطهیر کننده پاک کننده .
محمد بن یحیی ابن احمد . ملقب به فخرالدین .

معنی کلمه مطهر در فرهنگ اسم ها

اسم: مطهر (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: motahhar) (فارسی: مطهّر) (انگلیسی: motahhar)
معنی: پاک و مقدس، منزه

معنی کلمه مطهر در ویکی واژه

تطهیر شده، پاک شده.
پاک، پاکیزه.
تطهیرکننده، پاک کننده.

جملاتی از کاربرد کلمه مطهر

در کتاب «اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب»، نویسنده مرتضی مطهری، بحث «اخلاق جنسی» را در ابعاد مختلف آن در مکاتب غرب بررسی و سپس این نظریه‌ها را نقد می‌کند. او سپس به بیان دیدگاه مکتب اسلامی می‌پردازد. او نقاط قوت و مزایای دیدگاه اسلامی را نسبت به دیدگاه غربی برشمرده و تأکید می‌کند که دیدگاه اسلامی موجب ارتقا شخصیت انسان و رشد مثبت خانواده و جامعه می‌شود.
زبهر خدمت خاک درتو عاشق تو بآب چشم وضو ساخت تامطهر شد
آزادی معنوی یا گفتارهای معنوی مجموعه‌ای از چند سخنرانی مرتضی مطهریاست. این کتاب نخست با نام گفتارهای معنوی به چاپ رسید و بعدها به نام آزادی معنوی تغییر نام داد. کتاب آزادی معنوی در حوزه آزادی و آزادی اجتماعی انسان و بشریت صحبت می‌کند.
زجای پست چه حاصل که چون بخاک افتاد بلند شد ز بر نی سر مطهر او
علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، در گفتگویی تأکید کرد: «تخلف منحصر به دولت نیست و در بسیاری از نهادهای حکومتی هم این مسئله وجود دارد». او از ستاد اجرایی فرمان امام، نهاد اقتصادی و مالی تحت نظر علی خامنه‌ای به عنوان نمونه‌ای از این نهادها نام برد.
همه آلودگان آیند در وی برون آیند ازو پاک و مطهر
ذات مطهر تو سپهری ست از علو طبع مبارک تو جهانی ست از کرم
گزین تقل تز سن ، ستوده و طاحون که این تخمه باشد بدیشان مطهر
زهی پادشاه معظم مظفر به فطرت مقدس به طینت مطهر
مطهری در جلد دوم کتاب آشنایی با علوم اسلامی در این مورد می‌گوید: حکمت عملی عبارت است از آگاهی از وظایف و مسئولیت‌های انسانی؛ یعنی فرض بر این است که انسان یک سری وظایف و مسئولیت‌ها را دارد نه از نظر قانون، اعم از قانون الهی یا انسانی -که داستان دیگری است- بلکه از نظر خرد ناب انسانی. کسانی که به حکمت عملی باور دارند، معتقدند که انسان یک سری وظایفی دارد که حکمت عملی است و عقل و خرد می‌تواند آنها را کشف کند.
او شاد به خصمش نوان زیرا که نبود در جهان نفس پلید اندر امان روح مطهر سوخته
این یکی موطن آن یکی مسکن این یکی مخزن آن یکی مطهر
لوح دل را ز غم فروشوی ای شاه مطهر مطهر
دل منور او حشر اکبر ارواح تن مطهر او عرش اعظم اجسام