معنی کلمه مطعون در لغت نامه دهخدا
تیز تا با حیض بینی گیس بانو را سزاست
کز همه بابی بد است این بانوی مطعون کور.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 638 ).بر معرفت تفسیر و تأویل و قیاس و دلیل و ناسخ و منسوخ و صحیح و مطعون اخبار و آثار واقف. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 ص 398 ).
- مطعون در مذهب یا حسب یا دین ؛ که بروی طعن کنند به بدمذهبی یا بدگهری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).