مطب
معنی کلمه مطب در فرهنگ معین
معنی کلمه مطب در فرهنگ عمید
معنی کلمه مطب در فرهنگ فارسی
( اسم ) جایی که طبیب در آن بمعاینه و مداوای بیماران پردازد محکمه کلینیک .
معنی کلمه مطب در ویکی واژه
درمانگاه، جای طبابت.
جملاتی از کاربرد کلمه مطب
بلی ولوع نیم از غنای طبع ولی به حد خویش بود هر سجیتی مطبوع
روحالله خمینی قبل از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ وعدههایی در خصوص برابری زنان و مردان و آزادی مطبوعات به مردم ایران داده بود.
مر معالی و مر مکارم را سخت مطبوع و نیک منقادی
یارا تو همه انسی و آهو همه وحشت باری بده انصاف تو مطبوعتری یا
ایمنا و اصفهان زیبا متعلق به شهرداری اصفهان و اصفهان امروز و روزنامه سیمای شهر از روزنامهها و مطبوعات شهر است.
نه عجب طبع فروغی به تو گر شد مایل زان که در خیل بتان از همه مطبوعتری
ایا مه فلک سروری که امر توراست فلک مطبع و قضا تابع و قدر منقاد
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو
عاشق صورت مطبوع تو را نیست خبر کز چه آب است و چه گِل صورت خوبان چگل
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
ای یار عزیز مطبوع و تمیز در فصل بهار با ما مستیز