مطایبه

معنی کلمه مطایبه در لغت نامه دهخدا

مطایبه. [ م ُ ی َ ب َ / ی ِ ب ِ ] ( از ع ، اِمص ) شوخی و مزاح و خوش طبعی و خوش منشی. ( ناظم الاطباء ). خوش منشی. ج ، مطایبات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : در حق خواجه زکی ابوالطبیب از طریق مطایبه گوید. ( تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 127 ).
بس کن خاقانی از مطایبه زیرا
باطن او درد و ظاهرش همه صاف است.خاقانی.و رجوع به مطایبت و مطایبة شود.
- مطایبه کردن ؛ هزل کردن. شوخ طبعی کردن. شوخی کردن. مزاح کردن.

معنی کلمه مطایبه در فرهنگ معین

(مُ یِ بِ ) [ ع . مطایبة ] (مص ل . ) شوخی و مزاح کردن ، خوش طبعی کردن .

معنی کلمه مطایبه در فرهنگ عمید

شوخی و مزاح کردن، خوش طبعی کردن.

معنی کلمه مطایبه در فرهنگ فارسی

شوخی و مزاح کردن، خوش طبعی کردن
۱ - ( مصدر ) شوخی کردن با کسی مزاح کردن . ۲ - ( اسم ) شوخی مزاح جمع : مطایبات .

معنی کلمه مطایبه در ویکی واژه

مطایبة
شوخی و مزاح کردن، خوش طبعی کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه مطایبه

نه آسمانم و نی آفتاب و نی بهرام کزین مطایبه کردم ز ساده لوحی شاد
سوم: حسد است، چنان که مردم کسی را تعظیم و تکریم کنند یا او را ثنا و ستایش گویند و تو از راه حسد متحمل آن نتوانی شد و به این سبب مذمت او کنی و عیوب او را ظاهر سازی چهارم: مزاح و «مطایبه نمودن و اوقات به خنده و لهو و لعب گذرانیدن به نقل احوال و اقوال و افعال مردم، بدون قصد اهانت و خواری رسانیدن.
لطف تو با شمال و صبا در مطایبه صیت تو با صباح و مسا در مسافره
بس کن خاقانیا مطایبه زیرا باطن او درد و ظاهرش همه صاف است
بدین مطایبه مجرم نیم که با چو توئی به مذهب ظرفا اینقدر روا باشد
محتوای این اشعار، طیف نسبتاً وسیعی را در بر می‌گیرد از مسائل مذهبی و عرفانی گرفته تا هزل و مطایبه و نیز پند و اندرز، به ویژه از زبان یک زندانی که از خطاهای گذشته پشیمان است.