مصوب

معنی کلمه مصوب در لغت نامه دهخدا

مصوب. [ م ِص ْ وَ ] ( ع اِ ) کفلیز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کفلیزه. کفگیر.
مصوب. [ م ُ ص َوْ وَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تصویب. راستگوی دانسته شده و راستگوی شمرده شده. || مصدق. تصویب شده. تأییدشده. آنچه مورد تأیید و موافقت مقام یاهیأت یا گروهی قرار گیرد: قوانین مصوب مجلس شورای ملی. مقررات مصوب انجمن استادان زبان و ادب پارسی.

معنی کلمه مصوب در فرهنگ معین

(مُ صَ وَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) تصویب شده .

معنی کلمه مصوب در فرهنگ عمید

آنچه به راستی و درستی آن حکم داده شده، تصویب شده.

معنی کلمه مصوب در فرهنگ فارسی

تصویب شده، آنچه که براستی ودرستی آن حکم داده شده
( اسم ) تصویب کننده جمع : مصوبین

معنی کلمه مصوب در ویکی واژه

آنچه از طرف کسی یا گروهی به تصویب رسیده و تأیید شده است؛ تصویب شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مصوب

وی در سال ۲۰۰۷ آژاکس را بر پایهٔ مصوبه باسمَن ترک کرد.
مقبول از تو طاعت خالق ، رضای خلق در آجلت مصوبت و در عاجلت ثنا
برخی معتقدند در شورای عالی انقلاب فرهنگی تعداد اندکی و اقلیت این شورا از این مصوبات حمایت کرده و موافق آن می‌باشند و اقلیت جمعیت افراد حقیقی و حقوقی این مصوبات را پدیدآورده اند.
این مصوبات از سوی مجلس شورای اسلامی و نیز جمعیت فراوانی از فرهنگیان، دانش آموزان، والدین آنان و کنشگران و فعالان حوزه کنکور مورد مخالفت قرار گرفته‌است.
این مفهوم همچنین گهگاه به عنوان یک الهه کوچک، آرته (که نباید با ملکه آرته اسطوره‌ای اشتباه گرفته شود)، که به همراه خواهر هومونویا، پراکسیدیکای ("مصوبین عدالت") را تشکیل می‌دادند.