مصنوعی

مصنوعی

معنی کلمه مصنوعی در لغت نامه دهخدا

مصنوعی. [ م َ ] ( ص نسبی ) صنعتی. عملی. محصول صنعت. آفریده دست و فکر بشر. مقابل طبیعی و خلقی. || ساختگی. ( ناظم الاطباء ): دندان مصنوعی ، یخ مصنوعی ، ابریشم مصنوعی.

معنی کلمه مصنوعی در فرهنگ فارسی

صنعتی عملی

معنی کلمه مصنوعی در دانشنامه عمومی

مصنوعی (فیلم). مصنوعی یک فیلم مستند آمریکایی سال ۲۰۱۲ است. این فیلم توسط اما لودبروک و جرد لتو تولید شده است. کارگردانی این فیلم را نیز جرد لتو بر عهده دارد.
مصنوعی در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو ۲۰۱۲ با بردن جایزهٔ بهترین مستند به انتخاب مردم نمایش جهانی یافت.
مصنوعی با بودجهٔ محدود توسط لتو و شریکش اما لودبروک از طریق شرکت تولید سیزیف تهیه شد.

معنی کلمه مصنوعی در ویکی واژه

artificiale
finto

جملاتی از کاربرد کلمه مصنوعی

گویند که مصنوعی عالم چو یقینی است یابد خرد از فکر و نظر صانع آن را
ما چو مصنوعیم و صانع نیستیم جز زبون و جز که قانع نیستیم
و گوییم که حکما هر مصنوعی را چهار علت ثابت کرده اند: نخست از او علت فاعله چو زرگر و درودگر، و دیگر علت هیولانی چو سیم و نگین و چوب و عاج، و سه دیگر علت صورتی چو صورت انگشتری و تخت، و چهارم علت تمامی چو پوشیدن پادشاه مر انگشتری (را) و نشستن او بر تخت. و گفتند کز این علت ها علت فاعله شریف تر است، (پس از آن علت علت تمامی شریف تر است) که غرض صانع از صنع به آن است، و هیولی و صورت خادمانند مر فاعل را اندر حاصل کردن غرض او از منفعل. پس واجب آمد بر ما کز این مصنوع عظیم که عالم است، مر (این) چهار علت را باز جوییم تا چرایی آفرینش عالم از آن ما را ظاهر شود که فایده آن بزرگ است. پس گوییم که عالم موجود است و محسوس است به حواس ما، پس باید بدانیم که چیست و بدانیم که چگونه است و بدانیم که چراست، تا مر هر چهار علت او را دانسته باشیم.
بلکه مصنوعی تمام است این به قول منطقی گر تمام آن است کو را نیست هرگز کاستی
جز به مصنوعی ندیدی صانعی بر قیاس اقترانی قانعی
پس درست کردیم که صفوت مر جرم ماه را بود نه مر آبگینه را، و آبگینه از خساست جوهر خویش مر نور آفتاب را نتوانست پذیرفتن، نه از صفوت، و جرم ماه از جلالت خویش مر نور آفتاب را پذیرفت نه از خساست. پس گفتند اهل تایید علیهم السلام که آبگینه کو مصنوعی انسانی است مثل است بر امامی کورا مردمان بپای کردند باختیار خویش سپس از رسول، و ماه که بجوهر مبدعیست الهی، و جوهر آفتابست، مثل است بر وصی کو جوهر رسول الله است و بفرمان خداء تعالی بپای کرده شد بجای رسول از بهر تاویل کتاب را، و این بیان تایید است. فاعتبروا یا اولی الابصار.