مصراً
معنی کلمه مصراً در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مصراً در دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
مصر (۵ بار)
حدّ و مرز میان دو چیز یا دو قطعه زمین. شهر را از آن مِصْر گویند که محدود است در قاموس و اقرب و منجد مصر را شهر معنی کرده نه مملکت. راغب گفته: مِصْر بهر بلد مَمْصُور (محدود) گفته میشود در المنجد گفته: مصر شهر قاهره است و به همه مملکت نیز گفته میشود. این کلمه پنج بار در قرآن کریم ذکر شده درچهار محل مراد از آن مصر فرعون است و ظاهراً گاهی مراد از آن شهر است مثل . و شاید از . و از . نیز شهر مراد باشد. ولی از . ظاهراً مراد مملکت است. * . این سخن موسی «علیه السلام» به بنیاسرائیل است آنگاه که از او عدس، پیاز، گندم و غیره خواستند به قولی مراد از آن مصر معروف بود در اینصورت صرف آن در اثر خفّت است چنانکه راغب گفته و به قولی مراد شهری از شهرها بود یعنی به شهری از شهرها وارد شوید آنچه خواهید بدست آورید.
معنی کلمه مصراً در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مصراً
زقاق مصری مهین، نام وی احمد بن نصر است از مشایخ مصر استاد بوبکر زقاق کهین است چون زقاق مهین از دنیا برفت، شیخ بوبکر کتانی گفت: انقطع حجة الفقراء فی دخولهم مصراً و استاد بوبکر دقی ایذ. و بوبکر مصری از یاران و اقران جنید بوده. وی گفت: ثمن هذا الطریق روح الانسان. و هم وی گفت: که خلق همه در حیلت تصحیح توحیداند. و هم وی گفت: که این سخنان کسی را باید، کی اللّه بجان وی سالها مزلبها رفته بود بوبکر زقاق کهین گفت: کی چهل سالست کی از جنید سخنی شنیدهام در فنا، هنوز برجای آن در سر منست. شیخ الاسلام گفت: کی بوبکر زقاق کهین بغدادیست شاگرد بوبکر زقاق مهین ایذ بابتدا دست در حدیث داشت، حدیث مینوشت، پس با طریقت اهل حقیقت گشت و یک چشم بود.