مصبوغ

معنی کلمه مصبوغ در لغت نامه دهخدا

مصبوغ. [ م َ ] ( ع ص ) رنگ کرده شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). جامه رنگ کرده. ( مهذب الاسماء ). رنگ کرده. رزیده. مصبغ. صبیغ. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه مصبوغ در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) رنگ کرده شده .

معنی کلمه مصبوغ در فرهنگ عمید

رنگ کرده شده.

معنی کلمه مصبوغ در فرهنگ فارسی

( اسم ) رنگ کرده شده

معنی کلمه مصبوغ در ویکی واژه

رنگ کرده شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مصبوغ

وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ کَالْعِهْنِ الصّوف المصبوغ و الْمَنْفُوشِ المندوف، و اختصاص کَالْعِهْنِ لمعنیین، احدهما ان یکون لالوان الجبال کقوله: «وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ». و الآخر لما یرید اللَّه تعالی فی افنائها یعیدها بعد الصّلابة رخوة. کقوله: وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا و کقوله: وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلًا.