مصاع

معنی کلمه مصاع در لغت نامه دهخدا

مصاع. [ ] ( ع اِ ) زعرور است. ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به زعرور شود.
مصاع. [ م ِ ] ( ع مص ) مماصعت. جدال کردن. ( یادداشت مؤلف ). به یکدیگر شمشیر زدن. جنگ کردن. با هم کشش کردن و پیکار و خصومت نمودن. مماصعة. ( منتهی الارب ). و رجوع به مماصعت شود.
مصاع. [ م َص ْ صا ] ( ع ص ) مرد سخت شمشیرزننده. مصع [ م َ ص ِ / م َ ].

معنی کلمه مصاع در فرهنگ معین

(مَ صَّ ) [ ع . ] (ص . ) مرد سخت شمشیر زننده .

معنی کلمه مصاع در ویکی واژه

مرد سخت شمشیر زننده.

جملاتی از کاربرد کلمه مصاع

سوی مصاعد رفعت که نسر واقع شد همای رایت قدر تو مرغ مرعش باد
سوی مدارج مدح تو بال خاطر سست سوی مصاعد قدر تو پای فکرت لنگ